در خدمت جك و جانوران
این آثار ارزشمند با احتساب دستنوشته لوتر و متون دیگری از قرون وسطی همگی در نمایشگاه اولدنبورگ گردآوری شده است. در حقیقت این نمایشگاه با ارائه گزیدهای از متون كهن اروپایی و شرقی به ماهیت فابل پرداخته و خود را تمام و كمال وقف جك و جانوران فابل در طبیعت و ادبیات كرده است. اینكه آیا واقعا روباهها حیلهگر و مكارند و آیا راست میگویند كه مار جانور هفت خط و ناقلایی است و شتر و درازگوش اینقدر پپه و خرفت تشریف دارند؟
مخلص كلام اینكه این نمایشگاه به دست و پا افتاده تاریخچه فابل را از آغاز آن یعنی قرن دوم پیش از میلاد تا به امروز از لوح منقوش به خط میخی عصر سومریها گرفته تا دیویدیهای امروزی به نمایش بگذارد و بسیاری از جزئیات دیگر درباره اینگونه ادبی را كه ارزش دانستن دارد برملا كند و نشان دهد كه داستان خارپشت و خرگوش اثر برادران گریم (زبانشناسان آلمانی) داستان نیست، بلكه یك فابل است كه از قضا در خاور دور و نزدیك هم تعریف میشده است.
لب مطلب اینكه مخاطب فابل هم یاد میگیرد و هم سرگرم میشود. فرم فابل كوتاه و اصول اخلاقی در آن آشكار است. اغلب قهرمانان فابل را میتوان به زندگی انسانها ارجاع داد. نمایشگاه اولدنبورگ از تیزی و برندگی سیاست در فابل نیز چیزی كم نگذاشته است: راینار كونتس (نویسنده آلمانی متولد 1933) یك داستان غمانگیز با عنوان «پایان فابل» نوشته است.
در این داستان یك خروس دلش لك زده كه بانگی برآورد و یك دهن بخواند اما اصلا و ابدا جرات این كار را در خود نمییابد، چون خروس یقین دارد اگر صدایی از او دربیاید روباهها ناغافل او را با خود خواهند برد. ظاهرا به همین دلیل بوده كه كلهگندههای آلمان شرقی هم چشم دیدن فابل را نداشتهاند.
...