جامعه شناسی
عدالت در مدینه فاضله فارابی
از نظر فارابی در نزد مردم مدینه های فاضله، عدالت به معنای- این است که همه به سعادت و کمال افضل خود برسند، همه زندگی کنند ، همه به زندگی خود ادامه دهند ، جنگ و ستیز از میان برداشته شود ، هر عضوی وظیفه خود را انجام دهد ، لاجرم همه اعضاء سالم می مانند و به حیات و زندگی خود ادامه می دهند ، همه تابع یک رهبر و فرمانده باشند و آن فرمانده نیز مقهور اراده خود و عقل باشد و حکیم و دانا و متصف به اخلاق حمیده باشد،هیچ عضوی از اعضاء جامعه به حقوق و وظائف دیگر تعدی نکند. مردم مدینه فاضله گویند : عدالت این است که همه افرادانسانی به زندگی خود ادامه دهند و در این حکم از فرمان عقل و قوه ناطقه اطاعت کنند.
مردم مدینه فاسقه گویند(الحق لمن غلب)همانطور که بنای موجودات طبیعی ،بر تضاد و ضدیت وخصومت است و هر موجود با موجودات دیگر در جدال ومبارزه است و خواهان نفی،طرد ومحو موجودات دیگر است،در جهان انسانی نیز عدالت همین است که به انواع تغلبات،تقلبات ومکرها وحیله ها،دیگران را محو ونابود کند تا خود زنده بماند ویا همه را برده ودر استخدام خود قراردهد تادرزندگی وبقاءاوسودمند بود.
علاوه بر مباحث فوق،در زمینه اجتماعیات،فارابی نظریاتی نیز درباره عدالت،همزیستی مسالمت آمیز،عهودوپیمانها،نوع دوستی و…داردکه به تفصیل آنها را در کتاب آراءاهل مدینه فاضله ارائه داده است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|