نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 10-14-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عیاری و راستگویی

هرقصه را ، مغزی هست


قصه را ، جهت آ ن مغز آورده اند



نه از بهردفع ملالت !


به صورت حکایت ، برای آ ن آ ورده اند


تا آ ن « غرض » در آ ن بنما یند .





« شمس تبریزی »





عیاری و راستگویی



چنین گویند که روزی به کوهستان عیاران به هم نشسته بودند . مردی از در اندر آ مد و سلام کرد و گفت : من رسولم ، از نزدیک عیاران مرو و شما را سلام همی کنند و همی گویند که : سه مسأ لۀ ما را بشنوید ؛ اگرجواب دهید ، ما راضی میشویم به کهتری شما ؛ و اگر جواب صواب ندهید ، اقرار دهید به مهتری ما .


گفتند : بگوی .


گفت : بگویید که جوانمردی چیست ؟ و اگر عیاری به راهگذری نشسته باشد ، مردی بر وی بگذرد و زمانی بود ، مردی با شمشیر از پس وی همی رود به قصد کشتن وی ، از این عیار به پرسد که فلان کس بر گذشت ؟ این عیار را چه جواب باید داد ؟ اگر گوید که نگذشت ، دروغ گفته باشد ؛ و اگرگوید که گذشت ، غمز کرده باشد. و این هر دو در عیار پیشه گی نیست .


عیاران قهستان چون این مسأ له ها بشنیدند ، یک به دیگر نگریستند . مردی در آ ن میان بود به نام فضل همدانی ، گفت : من جواب دهم . گفتند : رواست . گفت : اصل جوانمردی آ ن است که هر چه بگویی بکنی ، و فرق میان جوانمردی و نا جوانمردی ، صبر است . جواب آ ن عیا رآ ن بود که از آ ن جای که نشسته بود ، یک قدم فرا تر نشیند و گوید ؛ تا من ایدر نشسته ام ، کس ایدر نگذشت ، تا راست گفته باشد .



.....



دکترغلام حيد ر «يقين»


.....



ادامه دارد ....



__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 10-16-2009 در ساعت 03:51 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید