نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 10-17-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض معشوق در غزلیات حافظ و شکسپیر

ب- معشوق شکسپیر:




برای مقایسه ی دقیق تر، همان تقسیم بندی های به کار رفته در بخش «معشوق حافظ» را به کار می بریم:



1) ویژگی های ظاهری:


چشم:


From thine eyes my knowledge I derive, and, constant stars, in them I read such art, (sonnet 14)

دانایی ام در چشم هایت ریشه دارد صدها ستاره راه بر من می نماید


لب:

Love"s not time"s fool, although rosy lips and cheeks whitin his bending sickle"s compass come; (sonnet 116)
اگر چه عشق، بازیچه ی دست زمان نیست و ماندگار است، لب های سرخ معشوق، قربانی داس بی رحم دقایق خواهد بود.




گونه:

Thus in his cheek the map of days outworn,

شاعر نقش روزهای گذشته را در گونه های معشوق می بیند.


صدای خوش:

Music to hear, why hear" st thou music sadly? (sonnet 8)

صدای خوش معشوق، هم چون موسیقی ام گوش نواز، روح و جان عاشق را آرامش می بخشد و شگفتی شاعر، از این است که چرا یار شادی آفرین، خود، غمگین است.


2) ویژگی های رفتاری:


دوری از عاشق:

How far I toil, still farther off from thee. (sonnet 28)

شاعر بی نصیب از آرامش روزانه و شبانه، از رنجی یاد می کند که دوری از یار، در دل او به یادگار گذاشته است.


بی توجهی به عاشق:

… When thou shalt strangly pass, (sonnet 49)
معشوق هم چون غریبه ای از کنار عاشق می گذرد.


داشتن عشاق فراوان:


The region cloud hath masked him from me now. (sonnet 33)
شاعر رقبای خود را ابرهای سیاهی می داند که خورشید روی معشوق را می پوشانند.


قدرت:


That god forbid that made me first your slave, (sonnet 58)

عاشق خود را بندیه معشوق می داند.

ویژگی های یاد شده به هم راه ویژگی های دیگری هم چون «دادن وعده های دروغین»، «عاشق کشی»، «حسن کامل»، «بی وفایی» و... درون مایه های اصلی سانت های شکسپیر در توصیف معشوق است. اکنون تفاوت ها و شباهت های توصیف های دو شاعر بزرگ شرقی و غربی را از معشوق بر می رسیم.



شباهت ها:


1) به کارگیری تشبیه باشگونه:


معمولاً رسم بر آن است که زیبایی های انسان را به زیبایی های موجود در طبیعت مانند می کنند؛ مثل تشبیه روی زیبا به خورشید؛ اما در مواردی در غزل های هر دو شاعر، خلاف این رسم را می بینیم.

حافظ: بنفشه طره ی مفتول خود گره می زد صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
(99 غزل) The forward violet thus did I chide.

شکسپیر: بنفشه بوی خوشش از نفس کشیدن توست.



2) نگاه یار، کیمیاست:


حافظ: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند
Against that time when thou shalt strangely pass, And scarcely greet me with that sun thine eye, (49 غزل)

شکسپیر: خورشید چشم هایت در روزگار قحطی قلب شکسته ام را تنها نمی گذارد..





__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید