موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 10-18-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نه از خاکم ، نه از بادم ؛
نه در بندم ، نه آزادم ؛
نه آن لیلاترین مجنون ،
نه شیرینم نه فرهادم .
نه از آتش ، نه از سنگم ؛
نه از رومم ، نه از زنگم ؛
فقط مثل تو غمگینم ،
فقط مثل تو دلتنگم .
اگر آبی تر از آبم ؛
اگر همزاد مهتابم ؛
ببین بی تو چه بی رنگم ،
ببین بی تو چه بی تابم .
نه پنهانم ، نه پیدایم ؛
چه غمگینم ، چه تنهایم ؛
نه آرامی به شب دارم ،
نه امیدی به فردایم .
چه امیدی ، چه فردایی ؛
اگه خوشحال ، اگه غمگین ؛
چه فرقی داره تنهایی !
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید