نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 10-19-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق و رندی در سخن حافظ

حافظ هنرمند نکته سنج، زیرکی است که با ایما و اشاره و ابهام، شخصیت واژه هایش را می سازد. واژه هایی که دو پهلو هستند مانند «پیر مغانش»، این واژه ها را به گونه ای پرورش می دهد که از هیچ و پستی به اوج هستی می رساند، یکی از این واژه ها واژه «رند» است.

رندی که در ادبیات مردم هیچ بهایی ندارد و جزء افراد پست و لاابالی است. دنیایی که عروس هزار داماد است و لحظه به لحظه به عقد کسی در می آید و به طرق مختلف انسانها را با توجه به صفات و خصوصیات ویژه شان می فریبد و آنها را اسیر خود می کند و در پایان آنها را بر زمین ذلت و خواری می کوبد.
اینجاست که حافظ رند را از زیر دست و پای مردم بیرون می آورد و او را با زیرکی تمام به مرحله ای می رساند که نه تنها مغلوب دنیا نمی شود بلکه دنیای فریب کار مکار را می فریبد و او را اسیر خود می سازد. عظمت حافظ در این است که یک صفت بد و زشت را به اوج پستی و پلیدی به یک صفت خوب تبدیل می کند و این کار ساده ای نیست. نه تنها آن صفت بد را، خوب جلوه می دهد، بلکه دست او (رند) را می گیرد، پله پله بالا می برد، راه و رسم زندگی را به او می آموزد، که همواره در زندگی «شاد» باشد. و غمی جز غم «عشق» به دل راه ندهد، دیندار باشد و حد لاابالی گری را نگه دارد. او را به اوج عرفان و معنویت می رساند، به گونه ای که جزء اولیاءالله می شود. شگفت نیست که رند حافظ را اسطوره او بنامیم و حافظ را اسطوره ساز تاریخ فرض کنیم.

هنر حافظ قدسی است یعنی رنگ قدسی دارد، قدسی بودن شعر او حاکی از عرفانی بودن اوست. حافظ علاوه بر طریقت، بیش از آن و پیش از آن، اهل شریعت است و از رهگذر هر دو با انتقادهای هوشیارانه از سالکان هر دو راه، جویای حقیقت است و هر سه را یکسان و به اعتدال دوست می دارد حافظ سرسپرده بی محابای طریقت نیست حافظ بیشتر مجذوب عرفان است.

بهترین قالب برای بیان مفاهیم عارفانه و عاشقانه، قالب غزل است. در این قالب است که حافظ عرفان وعشق را به اوج رسانده است و انقلابی عظیم در غزل به پا کرده است او از واژه های می و ساقی و رند و خرابات و پیرمغان و باد صبا اسطوره ساخته است. شعر حافظ به صورت ایهام در یک قالب ۳ بعدی تصاویر و معانی برجسته و متنوعی را به ما عرضه می کند به گونه ای که ما نمی توانیم در آثار او عشق مجازی را از عشق حقیقی تمیز دهیم. و هر خواننده با هر ذوق و سلیقه ای یک برداشت خاص از آن شعر و تصویر دارد.

غزلش شعری ست لطیف و صاف، تراش خورده و جلا یافته که در آن گاه اوضاع زمانه منعکس است و گاه احوال و سرگذشت شاعر. اگر چه وی در این اشعار سعدی و خواجو را استاد و سرمشق خویش خوانده است. اما کسی که با غزل فارسی آشنایی درست دارد می داند که خود او طرحی نو در سخن انداخته است. مثل یک استاد منبت کار در هر بیت خویش، هر زیبایی را که در دسترس یافته است در هم پـیوسته است. با این همه شعرش نیز از شور و هیجانی که غالباً در این گونه اشعار فدا می شود چیزی را از دست نداده است درعین حال هم مناسبات وزن و آهنگ غزلهایش حساب شده است، هم تناسب معانی و افکار آن... و اینهاست آن چه غزل او را از رمز و ابهام، لطف و روشنی آکنده است.
لحن حافظ گزنده و تلخ و توأم با نیشخند و کنایه آمیز است - و در آن مایه ای از خیرخواهی و اصلاح طلبی هم دیده می شود گویی حافظ پس از سیف فرغانی و عبید زاکانی و ابن یمین، با رندی و هوشیاری و فرزانگی خویش شیوه تازه ای برای مبارزه با نابسامانیها و بداخلاقیهای جامعه برگزیده است که به مانند بیان شاعرانه او تازگی دارد.

در غزل اجتماعی حافظ، فرهنگ گذشته ایران با همه کمال ایرانی اسلامی خود رخ می نماید. گویی حافظ در تلفیق دو فرهنگ ایران و اسلام به مانند استاد و حکیم فرزانه توس، ابوالقاسم فردوسی، به توفیق بیشتری دست یافته است حافظ هم بی شک مانند فردوسی در عرصه سخن و فرهنگ ایران پهلوانی بی همتاست که وقتی قرار بوده است، بسراید مضمونی بهتر و لازمتر از حماسه انسان عصر خود نیافته است و همان را با صداقتی بی مانند در عرصه شعر خویش به نمایش گذاشته است.

منبع عمده اندیشه های حافظ، غیر از دل حساس و ذوق آفریننده ای که دارد مطالعه کتاب است. لطف بیان و ایجاز و ابهام را از قرآن و تفاسیر آن آموخته است و باریک اندیشی و دقت نظر را از آثار حکما و متکلمان.

حسن استفاده حافظ از تناسبهای لفظی و معنوی و به هم پیوستگی تصویرها و وحدتی که در اجزای شعر خویش آفریده چنان است که اگر کسی با پرواز تخیل و مسیر تداعی معانی در ذهن او آشنا و همگام شود در می یابد که چگونه شعر در خط افقی هر بیت و خط عمودی غزل هماهنگ و درهم بافته، و به منزله یک سمفونی است با امواجی انگیخته از هم و لغزنده در آغوش یکدیگر به همین سبب باید به آن به صورت یک کل، یک واحد نگریست نه به تک تک اجزاء.
عظمت هنری حافظ این است که در عین سخنوری و سخت کوشی هنری و رعایت لفظ، جانب معنی را فرو نگذاشته بلکه مقدم داشته است همین است که از خلال شعر زلالش فرزانگی های او می درخشد و به ما حکمت و عبرت می آموزد. ظرایف مضمون پرواز رندی حافظ، ذوق زیبا شناختی ما را ارضا می کند؛ ولی این شیرینی زودگذر است. آن چه دیرپاست اندیشه های ظریف و ظرافت اندیشه و جهان فکری و فکر جهانی اوست به جرأت می توان گفت که جهان شعری هیچ شاعر ایرانی به اندازه حافظ، زنده، ذی ربط با واقعیت و آگنده از اندیشه های روان شناختی و تنوع تجربه نیست.


معانی لغات (از فرهنگ لغت معین

¤تخطئه: خطا گرفتن
¤نظرباز: رد و بدل نظر بین عاشق و معشوق
¤بیدق: سرباز پیاده در شطرنج
¤قلندر: درویش بی قید به لباس و خوراک و عبادات
¤محتسب: نهی کننده از امور ممنوع شرع
¤طامات: معارفی که صوفیان بر زبان رانند و در ظاهر گزافه به نظر آید.




noorportal.

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید