نمایش پست تنها
  #10  
قدیمی 10-20-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

برای گفتن دوستت دارم
لحظه ی بدی را
انتخاب کرده ای

امشب
سیب نقره ای آسمان را
تکه کرده اند
و تفاله هایش نیز
خاموشی گزیده اند

بی جهت انتظار می کشیم

به حال تو افسوس می خورم
تو بدر ماه را
در فراخی چشمان من می بینی

و من بی نصیب
از نجابت مریم گونه توام

بین ما چه گذشته
که میانمان
سکوت پرسه می زند

از بازی با برگهای شمعدانی
دست بردار
و صدای باد
را بهانه نکن

تا صبح هم که بخواهی
اینجا خواهم ایستاد
تا ابرهای فاصله ساز
کنار روند
و بدر ماه را
در جلگه ی چشمان تو باور کنم

همیشه شبهای مهتابی
عادت داشتم
فروغ بخوانم
اما امشب می خواهم
نگاه ترا دوره کنم
و نا گفته هایت را
از بر بخوانم

پس کلماتت را
ساده و روان برایم هجا کن
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید