نمایش پست تنها
  #7  
قدیمی 10-20-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض معنا و مفهوم عيار از ديد فرهنگ نگاران و شاعران






معنا و مفهوم عيار از ديد فرهنگ نگاران و شاعران





زان طرهً پر پيچ و خم ســــــهل است اگر بينم ستم


از بند و زنجيرش چه غم ، آن کس که عياری کند





حافظ






دراين مورد ميتوان گفت که واژه عيار با وجود آنکه ( ع) عربی دارد ، مگر اين کلمه عربی نيست ، بلکه گمان ميرود که اصل آن از لغت ( ايار ) پهلوی آمده باشد. اين کلمه را در بعضی کتابها به شکل ( اديوار) و " ايار " به تشديد نيز نوشته اند که بعدها به " ايار " تبديل گرديده و در زبان دری " يار " به حذف الف گفته اند و آنگاه که عرب ها به درون اين آيين و مسلک مردمی داخل شدند ، اين کلمه را معرب ساخته وواژه " اريوار " را به عيار تببديل کرده اند.



دانشمند شناخته شدهً ايران دوکتور محمد معين در جلد چهارم برهان قاطع آنجا که در بارهً کلمه عيار بحث ميکند ، دراينمورد نوشته است که : " کلمه عيار معرب مصنوعی ( يار ) است که معنی جوانمرد را ميدهد و تازی ها جوانمردی را فتوت و جوانمرد را فتی می گويند."



ملک الشعرا بهار نيز در سبک شناسی نوشته است که عيار کلمهً عربی نيست و اصل آن " اذيوار " پهلوی بوده و بعدها معرب گرديده است. بهار معتقد است که عياری و عيار پيشگی در خراسان زمين زمينهً تاريخی دارد و عياران سابق مانند احزاب امروزی ، دارای سازمانهای بوده اند با اهداف و مرام های مشخص اجتماعی ، اخلاقی و سياسی که در ششهر های بزرگ خراسان تشکيلات منظم اداری داشتند و لباس شان نيز مخصوص به خود شان بود و اصل کار شان برجوانمردی و فداکاری و حمايت از مظلومان بوده است که جميعت فتييان يا حزب فتوت در واقع نوع اصلاح شدهً اين سازمان عياری است.



واژهً عيار در زمانه های مختلف آنهم در معاملات اجتماعی به معنا های گوناگون به کار ميرفته است. آنانی که قدرتمند ، ظالم و ستمگر بودند ، هميشه مورد خشم و نفرت عياران و جوانمردان قرار ميگرفتند و به همين دليل است که از نگاه ثروتمندان ، عياران مردمی بودند دزد و دغل. اما شخصيت عياران از نگاه مردم ناتوان و تهيدست از روی قدردانی ، ديده ميشود و عياران هميشه پشتيبان ستمديدگان و بيچارگان بودند. از ديد اين مردم ، عياران جميعتی بودند که به درد شان رسيدگی کرده و دست ظالمان و ستمگران را از سر شان کوتاه ساختند.



اين دو مفهوم متضاد که ياد کرده آمد ، بعدها در تمام کتابها ، فرهنگ ها و لغت نامه ها ، بازتاب يافته و چهرهً عياران را به گونه های مختلفی نمايان ساخته است.



درفرهنگ انندراج آمده است که عيار به تشديد " يا " در اصل به معنی شخصی ميباشد که در جنگ با خود سلاح و جامهً مخصوص داشته و کار های مخفی انجام داده بتواند و مجانا به معنی ذوفنون و استاد کار بوده و نيز به معنای اسپ به نشاط و شير درنده و مردم بی باک و شبرو را گويند.



علی اکبر دهخدا در لغت نامهً خويش نوشته است که عيار به کسی گويند که بسيار آمد و شد کند و نيز مرد ذکی و به هر سو رونده ، بسيار گشت و تيز و خاطر را هم گفته اند.



درفرهنگ فارسی معين آمده است که عيار به معنی زيرک ، چالاک ، جوانمرد و طرار و عياری به معنای حيله بازی ، جوانمردی و مکاری. بنا به عقيدهً معين ، آيين عياری از خود اصول و راه و روش زندگی به ويژه دارد که بعدها با تصوف اسلامی در آميخته و به شکل فتوت در آمده است.



غير از معانی که ذکر شد ، معنا ها و تعبيرهای ديگری نيز برای واژهً عيار آمده است و از آن جمله است معنا هايی که ياد کرده آيد


عيار به معنا مرد بسيار متحرک و شتر بسيار جولان و بسيار حرکت ، مرد گريزنده ، آنکه به هر سو رود از نشاط ، مرد بسيار طواف ، ولگرد ، تندرو ، مرد زيرک ، طرار، حيله باز ، تردست ، مردی که نفس و خواهش خود را رها کند ، چالاک ، سريع السير، همه جايی ، مرد فريبنده ، جاسوس ، رند ، تيز فهم ، باهوش و نيز عيار يکی از نامهای شيراست و برشجاع اطلاق می شود و گاهی به نام شاطر نيز ياد ميکنند.



به همينگونه اگر ديوان اشعار شاعران کلاسيک ادب فارسی را تحت مطالعه قراردهيم ، می بينيم که اين دو مفهوم متضاد که در لغت نامه ها و فرهنگ ها آمده است ، در لابلای اشعار اکثر شاعران نيز بازتاب يافته و شاعران اين کلمه را به معنا های گوناگون به کار برده اند.



نگارنده مورد بکاربرد اين کلمه را در شعر اکثر شاعران ادب فارسی چون ، فردوسی ، منوچهری ، قطران تبريزی ، فخرالدين اسعد گرگانی ، ناصر خسرو ، مسعود سعد سلمان ، حکيم سوزنی ، خلقانی ، نظامی گنجوی ، شيخ فريدالدين عطار ، مولاناجلال الدين محمد بلخی ، عراقی ، مصلح الدين سعدی شيرازی ، کمال خجندی ، شمس الدين محمد حافط ، صائب تبريزی ، صبوحی ، بابا فغانی شيرازی و پروين اعتصامی از نظر گذرانده است.


همچنانکه می خوانيم :



از رودکی


کس فرستاد به سراندر عيار مرا


که مکن ياد به شعر اندر بسيار مرا




از فردوسی


همان نيزشاهوی عيار روی


که مهتر پسر بود و سالار اوی





ازمنوچهري


دست درهم زده چون ياران در ياران


پيچ در پيچ چنان زلفک عياران






__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید