موضوع: خواجه مغرور
نمایش پست تنها
  #5  
قدیمی 10-22-2009
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض من برای گرفتن عطا امده ام نه شنیدن فتوا

عربی نزد مامون رفت وگفت من غریبم خلیفه گفت رسولخدا فرموده در دنیا به گونه ای زندگی کن که گویا غریب هستی.عرب گفت فقیر هستم خلیفه گفت خداوند فرموده همه شما انسانها فقیر درگاه خدایید. عرب گفت قصد سفر به خانه خدا دارم خلیفه گفت مبارک باشد کار بسیار خوبی می کنی بر مردم واجب است که به خاطر خدا به زیارت کعبه روند .راه که معلوم است ومقصد نیز مشخص پس درنگ نکن وهرچه زودتر راهی شو .عرب گفت توان مالی ندارم نه چهار پایی دارم که بر ان سوار شوم ونه پولی که خرج سفرم کنم .خلیفه گفت پس حج بر تو واجب نیست چرا خداوند فرموده حج بر کسی واجب است که توان رفتن به مکه را داشته باشد حال اسوده خاطر باش که از رنج سفر خلاص شدی .عرب به تنگ امد وگفت ای خواجه من برای گرفتن عطای تو امده ام نه برای شنیدن فتوای تو .خلیفه خندید وهزار سکه نقره به او داد
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید