نمایش پست تنها
  #63  
قدیمی 10-24-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض انفاق امام علی علیه السلام در رکوع

انفاق امام علی علیه السلام در رکوع


عبدالله بن عباس کنار چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از رسول خدا حدیث می‌گفت. مردی از راه رسید که سر و صورتش را عمامه پیچیده بود.
وقتی سخنان ابن عباس تمام شد، مرد عمامه از سرو صورتش باز کرد و گفت:« ای مردم، هر کس مرا می شناسد، می‌داند که من جندب بن جناده بدری، ابوذر غفاری، هستم. اگر دروغ بگویم کر و کور شوم؛ من از رسول خدا با این دو گوش شنیدم و با همین دو چشم دیدم که فرمود:« علی رهبر نیکوکاران و کشنده کافران است؛ یاورش پیروز و خوار کننده اش ذلیل است.»

بدانید که روزی همراه رسول خدا نماز ظهر را می خواندیم که فقیری به مسجد آمد و درخواست کمک کرد، ولی هیچ کس کمکی به او نکرد. فقیر دستش را به آسمان بلند کرد و گفت:« بار خدایا، گواه باش که در مسجد رسول خدا در خواست کمک کردم، ولی هیچ کس چیزی به من نداد.»
علی علیه السلام که در رکوع نماز بود، دست راستش را که در انگشت کوچکش انگشتری داشت، به طرف فقیر دراز کرد و فقیر انگشتر را از انگشت او درآورد.
وقتی پیامبر اکرم نمازش تمام شد، سرش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت:« خدایا، برادرم موسی، از تو درخواست وزیر و پشتیبانی از میان خاندانش کرد تا تقویت شود؛ تو نیز با معرفی حضرت هارون علیه السلام، برادرش، او را تقویت کردی و وی را وزیرش قرار دادی. بار خدایا، من هم محمد پیامبر و برگزیده تو هستم. خدایا شرح صدر عطایم کن، کارم را آسان گردان و از خاندانم وزیری که پشتیبانم باشد برایم قرار بده.»

هنوز سخن رسول خدا تمام نشده بود که جبرئیل از نزد خداوند متعال بر پیامبر فرود آمد و گفت:« ای محمد، بخوان!» و این آیه نازل شد:« انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون »؛ (سوره مائده، آیه 55 )، (تنها ولی شما، خداوند و پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا می دارند و در حالت رکوع در نماز زکات ( صدقه ) می دهند.»



منابع:
  • بحارالانوار، ج 35، ص 194، حدیث 15 ------ مناقب
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید