
10-26-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عکس بدون گریم بازیگر نقش 'مهتاب' در سریال 'دلنوازان'
عکس بدون گریم بازیگر نقش 'مهتاب' در سریال 'دلنوازان'
: هنوز فیلمنامه 10 قسمت از این سریال تلویزیونی نوشته نشده است. سمانه پاكدل، بازیگر نقش «مهتاب» دردر حاشیه بازدید از نمایشگاه مطبوعات در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس، گفت: حضور در مجموعه تلویزیونی «دلنوازان» اولین حضور جدی من در عرصه تصویر است و تا پیش از آن فقط در تئاتر كار كرده بودم.
وی افزود: آقای سهیلی زاده پس از گرفتن تست برای حضور در این سریال از من دعوت كردند و تا به حال هرچه هم در عرصه بازیگری فراگرفتهام، به كمك، مدد و همكاری ایشان بوده است.
وی درباره نقشش در این مجموعه تلویزیونی نیز اظهار داشت: مهتاب دختری تحصیلكرده و منطقی است كه از روی احساس تصمیم نمیگیرد و كارهایی كه انجام میدهد كاملا طبیعی است؛ چون هیجان كاذب ندارد.
پاكدل با بیان اینكه ما تا پایان آبان ماه درگیر تصویربرداری این سریال هستیم، ادامه داد: اگر تلاش و همدلی بازیگران و كمكهای كارگردان اثر نبود، این كار با این میزان بالای موفقیت روبرو نمیشد و این قدر مخاطبان را به خود جذب نمیكرد.
سمانه پاکدل، بازیگر سریال دلنوازان
سمانه پاكدل در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در شانزدهمین نمایشگاه بینالمللی مطبوعات و خبرگزاریها با بیان این مطلب، در مورد بهزاد بازیگر سریال دلنوازان افزود: بهزاد به دلیل عجله و نادانی در انتخاب پشیمان شده و سرش به سنگ میخورد.
وی همچنین در رابطه با سریال دلنوازان بیان كرد: هنوز فیلمنامه 10 قسمت از این سریال نوشته نشده است.
بازیگر سریال دلنوازان با اشاره به این كه موفقیت و محبوبیت در سینمای ایران را هدف خود قرار داده، در مورد الگوی بازیگری خود گفت: الگوی بازیگری من فاطمه معتمدآریا است زیرا او را بازیگری توانا در عرصه بازیگری میدانم
وی درباره سایر كارهای بعدی كه در آنها حضور خواهد داشت نیز گفت: تا به حال چند پیشنهاد داشتهام كه مشغول بررسی آنها هستم؛ چون دوست ندارم كاری را بدون دقت و تامل انتخاب كنم؛ به دلیل اینكه فكر میكنم بر كل كارهایی كه ارائه خواهم كرد، تاثیر میگذارد و فعلا اول راه هستم و دوست دارم كارنامه درخشانی از خود به جای بگذارم.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|