كجايي در شب هجران كجايي در شب هجران كه زاريهاي من بيني
چو شمع از چشم گريان اشك باري هاي من بيني
كجايي اي كه خندانم ز وصلت دوش مي ديدي
كه امشب گريه هاي زار زاريهاي من بيني
كجايد اي قدحها از كف اغيار نوشيده
كه از جام غمت خون آبه خواري هاي من بيني
شبي چند از خدا خواهم به خلوت تا سحر گاهان
نشيني با منو شب زنده داري هاي من بيني
شدم يار تو از تو نديدم ياري و خواهم كه يار من شوي
كه يار من شوي اي يار و ياري هاي من بيني
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "