كجا سفر رفتي ،كه بي خبر رفتي
اشكم را چرا نديدي ،از من دل چرا بريدي
دست از من چـــرا كشيدي
كه پيش چشمم ره دگر رفتي
بيا به بـالينم
كه جان مسكينم
تاب غم دگر ندارد
جز بر تو نظر ندارد
جــــان بــي تــو ثمـــر ندارد
مگر چه كردم كه بي خبر رفتي
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است !
نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ!
چه سنگبارانی...
گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟!
" خانه خدا سنگ است "
|