دو گام مانده به هم ، سیبی از هوا افتاد
چه اتفاق قشنگی میان ما افتاد
دو گام مانده به هم ، آسمان شرابی شد
سمند دختر خورشید آفتابی شد
نه حزن ماند نه اندوه ، نه قیل و قال نه غم
سکوت بود و تماشا دو گام مانده به هم
عجیب آنکه تو ام مثل من شدی آن شب
دچار حس خیالی شدن شدی آن شب
دو گام مانده به هم عمر جاودان بودم
که در حضور تو بالاتر از زمان بودم