دلم گرفته از اين روزها دلم تنگ است
ميان ما و رسيدن ، هزار فرسنگ است
مرا گشايش چندين دريچه کافی نيست
هزار عرصه برای پريدنم تنگ است
اسير خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پريدن و در خاک بودنم ننگ است
چگونه سر کند اينجا ترانه خود را
دلی که با تپش عشق او هماهنگ است؟
هزار چشمه فرياد در دلم جوشيد
چگونه راه بجويد که روبه رو سنگ است؟
مرا به زاويه باغ عشق مهمان کن
در اين هزاره فقط عشق پاک و بی رنگ است...
__________________
-------------------------------
ای تو همیشه در میان
آمدمت که بنگرم
گریه امان نمی دهد 
|