هي هي اين داش ميتي مثه ايكه بدجور واله و شيداي كرمانشانه حالا درسته تيران كثيفه و دود فرست و ترافيك و شلوخي و گراني و سر و صدا و نامردي هاوه نوي فره ولي خو باز يكي از شهراي ايرانه دي براكم ارا ايقد بدقلقي موكوني
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....
رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......
ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني (تاري)
|