شاخه رز قرمز من زیر درخت سر پیچ گم شده
زرشکی پیرهنتم تو سرخی رنگ چشام گم شده
به انتظار دیدنت آینه رو شکوندم
یه دسته نرگس رو به جات ، به جای اون نشوندم
***
صدات زدم عزیزکم ، آینه رو نمی خوام
چهره حتی خودمو به جای تو نمی خوام
هیچی آخه دیدنی نیست ، بیا فدای چشمات
بیا شبم صبح نمیشه ، جز به دم نفسهات
***
روزگار غریبی است ...
***
برای دیدن تو از هرچی که بود گذشتم
کاش که میدونستی چقدر بدون تو شکستم
صدای خنده ها تو باز می شنوم
بدون تو بغضمو باز می شکنم
...
...
...
سلام ای نازنین ،
باز ،
نامه دادم ...
***
به همین سادگی .