
11-03-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
رستم بیگ آق قویونلو
رستم بیگ آق قویونلو
« 902- 897 ق / 1497- 1492م»
رستم بیگ، پسر مقصود بیگ و نوه اوزون حسن بود. وی در اواخر رجب 897 ق/ آوریل 1492 م به تبریز آمد و بر تخت نشست .
در زمان فرمانروایی او کوششی برای جلوگیری از زوال آق قویونلو انجام نگرفت.این مرد در بخشندگی ستوده شده است. در
زمان پادشاهی او، سیورغال و وظیفههای گوناگونی برای تهیدستان مقرر شد که در دوران این سلطنت سابقه نداشت.
نا آرامیهای دوران رستم بیگ
- در زمان پادشاهی او، بدیع الزمان میرزا، پسر سلطان حسین میرزا «بایقرا» و کوسه حاجی بایندر سر به شورش برداشتند که رستم بیگ آنان را سرکوب نمود.
- سپس کارکیا میرزا علی در گیلان طغیان کرد که رستم بیگ، آیبه سلطان را همراه لشکریان قاجار به جنگ شورشیان گیلانی فرستاد.
میر عبدالملک حسینی سیفی که در این جنگ با پادشاه گیلان همیاری داشت، فرار کرد، به همین خاطر لشکریان قاجار که همراه آیبه سلطان بودند، الکارود بارِ لمسر را که در اختیار کارکیا میرزا علی بود، غارت کردند .
- سرانجام رستم بیگ پس از پنج سال و نیم فرمانروایی در ذی القعده 902 ق / ژوئیه 1497 م در جنگ با احمد بیگ کشته شد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|