موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #167  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شايد فريادهاي بي‌پاسخ ساقه‌ي خشكيده چشمانم براي تو از ساده‌ترين حرفها هم ساده‌تر است كه بي‌بهانه،نگاه خيس پنجره را به مهماني گُلهايم دعوت مي‌كني.من با خيال باراني‌ام زير واژه‌هاي اسمت رسوب كرده‌ام. كاش مي‌دانستم تو در بُعد كدام اقاقي آبي‌رنگ مانده‌ايكه ثانيه‌ها براي سادگي نگاه تو، با مرگ قرار ملاقات مي‌گذارند.زود باش.اگر دير كني، شايد ديگر صبح كسي براي دل من گريه نكندو چشم شفق سرخ نشود.اگر تو از منطق زنبقهايي كه روي باغچه‌ات طرح زده‌ام صداي آفتاب را نشنوي، شايد ديگر شعرهايم بدرقه دستانت نشوند.كمي بهانه را به سپيدي كاغذ سنجاق مي‌كنم،شايد روي تبسم آسمان به اندازه همه‌ي ستاره‌ها كمي ياس مهمان ابرها كني. هنوز در روشنايي مهتاب خنده‌اي را روي لالايي شبنمها مي‌پاشي و من كوتاهتر از باورهاي تو،ميان روِياهايم سوخته‌ام.بگذار لحظه‌هاي نوشته‌ام در انتها،متنهاي خوبي براي تو باشد. مگر مرز تلاقي نگاهمان نجابت ياسي‌رنگِ چشمهايمان نيست و انديشه‌هايي كه حتي از آسمان هم منطقيترند؟انگار تو هنوز پروانه‌ها را با سادگي نگاه مي‌كني كه نمي‌داني من نگاهت را پُر از پروانه كرده‌ام. اي كاش مي‌دانستي تو براي من اهورايي‌ترين ستاره‌اي
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید