موضوع: غمنامه
نمایش پست تنها
  #174  
قدیمی 11-04-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

درون کوچه ی قلبم چه غمگینانه می پیچد
صدای تو که می گفتی بجز تو دل نمی بندم

فریب وعده هایت را ندانستم ولی اکنون

به یاد وعده های تو، میونه گریه می خندم

برو دیگر که دل از غم رها کردم

خداحافظ ،خداحافظ که دیگر بر نمی گردم

تو بودی آسمان من، غمت همسایه ی قلبم

ولی خورشید چشم تو به بام دیگری سر زد

قسم بر سوزه پنهانم، تو را دیگر نمی خوانم

که از باغ دو چشم تو پرستوی دلم پر زد

برو دیگر که دل از غم رها کردم

خداحافظ ،خداحافظ که دیگر بر نمی گردم...

در آن غمگین غروبه سرد تو از قلبم سفر کردی

نگاهم در افق ها مرد و من افسوس می خوردم

شیاره گونه هایم را گل اشکم نوازش کرد

و من از تو جدا ماندم، ولی ای کاش می مردم

برو دیگر که دل از غم رها کردم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید