
11-07-2009
|
 |
ناظر و مدیر ادبیات  
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
حکمت و فلسفه در ایران باستان
حکما تمام موجودات و آنچه غیر حق است عالم کبیر گویند و انسان را عالم صغیر . آنچه در عالم کبیر است نمونهأی از آن در انسان موجود میباشد . بعضی گفتهاند که انسان کامل خود عالم کبیر است و باقی نسبت به وی عالم صغیر ، زیرا علت غائی موجودات اوست و در حدیث قدسی ((لولاک لما خلقت الی فلاک ))خطاب به حضرت محمد ص که اگر تو نبودی آسمان و زمین را خلق نمیکردند ، اشاره بهمین مطلب است .
صاحب گلشن راز نیز فرموده :
عدم آئینه ، عالم عکس و انسان
چو چشم عکس در وی شخص پنهان
تو چشم عکس و او نور دو دیده است
بدیده دیده را دیده که دیده است
جهان انسان شد و انسان جهانی
از این پاکیزهتر نبود بیانی
اسرار این جهان مجهول وراز بزرگ زندگی و پرسشی که در اوسطی شده ((برای چه آفریده شدهایم ؟ )) ((ما را کی ساخته ؟)) ((یکجا خواهیم رفت ؟ )) و بسا و چون و چراهای دیگر پیوسته مورد پرسش و ابهام و در عین حال کنجکاوی متفکرین و حکمای باستانی بوده و نخستین بار با این سوال در همان کتاب اوسطی که در عدادنخستین اثر ادبی دنیای کهن است بر میخوریم . پس از اسلام باز حکما و فلاسفه ایران و اروپا نیز در کشف این راز ، پرسان و در تکاپو بودهاند . دامنه این پرسش بسیار وسیع و از هنگامی که تاریخ بیاد دارد توسط اندیشمندان و فلاسفه و پویندگان راه حق و وادی حقیقت بمیان آمده است ولی دست علم تا کنون بدامان آن نرسیده و پژوهش زیستشناسان و طبیعیدانان راز این چیستان را نگشوده است .
دریسنا : ۴۴- ۳ چنین گفته شده است :
((از تو میپرسم أی اهور مزدا براستی مرا از آن آگاه فرما ،کیست آن کسی که در روز نخست از آفرینش خویش پدر راستی گردید ؟
کیست آن کسی که ماه از او گهی پر است و گهی تهی ؟
أی مزدا این وبسا چیزهای دیگر را میخواهم بدانم
از تو میپرسم أی اهورا براستی مرا از آن آگاه فرما :
کیست نگهدار این زمین در پایین ، و سپهر (در بالا ) که به سوی نشیب فرود نمیآید ؟
کیست آن آفریننده آب و گیاه ؟ کیست که بباد و ابر تندروی آموخت ؟ کیست أی مزدا آفریننده منش پاک
از تو میپرسم أی اهورا براستی مرا از آن آگاه فرما کیست آفریننده خواب خوشی بخش ، و بیداری
کیست آفریننده بامداد نیمروز که مردم را برای بجای آوردن نماز همی خواند .
باز در یسناها ۲۹:
((بشما روان جهان داد خواهی کرد
برای چه مرا آفریدید ؟ که مرا ساخت ؟ فرا گرفت مرا خشم ، چپاول و ستیزه و پریشانی و آشفتگی و سختی ، نیست برای من نگهبانی جز از شما
پس به من بنمایانید نیکان و کوشش کنندگان را .
در بند یازدهم از اندرز خسرو کواتان قریب بهمین مضمون سوالاتی شده که پاسخ آنرا نیز داده بدین مضمون : بیامدهام و چرا ایدر هستم پس من باز بکجا باید شون و چه از من خواهند .
۱۲ : من این دانم که از نزد هرمزد خدای بیامدهام برای بستوه آوردن دروغ ایدر هستم و باز پیش هرمزد خدای بایدم شدن . از من اشوئی ((تقدیس)) و عمل دانایان و تعالیم خردمندانه و خوئی پیراسته خواهند .
حکیم عمر خیام در قرن پنجم همین پرسش را تکرار کرده :
کس می نزند دمی در این عالم راست
کاین آمدن از کجا و رفتن بکجاست؟
حافظ
عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم ؟
دریغ و درد که غافل ز حال خویشتنم
مولوی:
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمائی وطنم
ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
جان که از عالم علوی است یقین میدانم
رخت خود باز برآرم که همان جا فکنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم
خنک آنروز که پرواز کنم تا بر دوست
بهوای سر کویش پر و بالی بزنم
من بخود نامدم اینجا که بخود باز روم
آنکه آورد مرا ، باز برد در وطنم
نظامی گوید :
دگر ره گفت ما اینجا چرائیم
کجا خواهیم رفتن در کجائیم
جوابش داد و گفت از پرده این راز
نگردد کشف تو با پرده میساز
چو زین سرگشتگان یابی رهائی
بدانی خود که چونی وز کجائی
..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|