
11-10-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
انسان مسخ شده
انسان مسخ شده
- آيا " انسانها مسخ شدند " . يعنی واقعا حيوان شدند ؟
- یک حدیث
- محشور شدن بر اساس نیات
!مسخ يعنی چه ؟
شنيدهايد كه میگويند در ميان امم سالفه مردمی بودند كه در اثر اينكه مرتكب گناهان زياد شدند ، مورد نفرين پيغمبر زمان خود واقع ، و مسخ شدند ، يعنی به يك حيوان تبديل شدند ، مثلا به ميمون ، گرگ ، خرس و يا حيوانات ديگر . اين را " مسخ " میگويند . حال ، اين مسخ به چه صورت است ؟
آيا " انسانها مسخ شدند " . يعنی واقعا حيوان شدند ؟
توضيحش را عرض میكنم : يك مطلب مسلماست و آن اين است كه انسان اگر فرضا از نظر جسمی مسخ نشود تبديل به يك حيوان نشود به طور يقين از نظر روحی و معنوی ممكن است مسخ شود تبديل به يك حيوان شود و بلكه تبديل به نوعی حيوان شود كه در عالم ، حيوانی به آن بدی و كثافت وجود نداشته باشد .
قرآن از " « بل هم اضل »" (سوره اعراف ، آيه . 179 )سخن میگويد ، يعنی از مردمی كه از چهارپا هم پستتر هستند .
مگر میشود انسان واقعا از نظر روحی تبديل به يك حيوان شود ؟ بله ، چون شخصيت انسان به خصائص اخلاقی و روانی اوست .
اگر خصائص اخلاقی و روانی يك انسان ، خصائص و اخلاقی يك درنده بود ، خصائص و اخلاقی يك بهيمه بود ، او واقعا مسخ شده است ، يعنی روحش حقيقتا مسخ و تبديل به يك حيوان شده است .
جسم خوك با روح آن تناسب دارد و انسان ممكن است تمام خصلتهايش خصلتهای خوك باشد . اگر انسانی اينگونه باشد ، از انسانيت منسلخ شده و در معنی و باطن و نزد چشم حقيقتبين و در ملكوت ، واقعا يك خوك است و غير از اين چيزی نيست .
پس انسان معيوب ، گاهی به مرحله انسان مسخ شده میرسد . ما اينها را كمتر میشنويم و شايد بعضی خيال كنند اينها مجاز است و ديرتر باورشان بيايد ، ولی حقيقت است .
یک حدیث
شخصی میگويد : با امام زينالعابدين علیهالسلام در صحرای عرفات بوديم . از آن بالا كه نگاه كردم ، ديدم صحرا از حاجی موج میزند .
به امام عرض كردم :
ما اكثر الحجيج الحمد لله چقدر امسال حاجی زياد است .
امام فرمود
" ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج " ( 2 بحار ، ج 24 ، ص . 124)
چقدر فرياد زياد است و چقدر حاجی كم است . آن شخص میگويد من نمیدانم امام چه كرد و چه بينشی به من داد و چه چشمی را در من بينا كرد كه وقتی به من گفت حالا نگاه كن ، ديدم صحرايی است پر از حيوان ، يك باغ وحش كامل كه فقط يك عده انسان هم در لابلای اين حيوانها دارند حركت میكنند .
فرمود : حالا میبينی ؟ باطن قضيه اين است . از نظر اهل باطن و اهل معنی ، اين مسئله ، امری به واضحی اين چراغهاست ، حال اگر ذهن متجدد ماب بعضی از ما نمیخواهد قبول كند ، اشتباه میكنيم .
در زمان خود ما افرادی بوده و هستند كه میتوانند حقيقت انسانها را درك كنند و ببينند . انسانی كه مانند يك بهيمه و چهارپا جز خوردن و خوابيدن و جز عمل جنسی ، فكر ديگری ندارد و فقط در فكر اين است كه بخورد و بخوابد و لذت جنسی ببرد ، اصلا روحش يك چهارپاست و غير از اين چيزی نيست .
واقعا باطن چنين انسانی مسخ شده است ، فطرتش مسخ شده است ، يعنی خصلتهایانسانی كه درباره آن توضيح خواهيم داد و انسانيت ، به كلی از او گرفته شده است و به جای آنها خودش برای خودش خصلتهای حيوانی و خصلتهای بهيمهای و درندگی كسب كرده است .
محشور شدن بر اساس نیات
در سوره مباركه نبأ میخوانيم :
" يوم ينفخ فی الصور فتانون افواجا و فتحت السماء فكانت ابوابا و سيرت الجبال فكانت سرابا"
در روز قيامت مردم گروه گروه مبعوث و محشور میشوند . مكرر در مكرر پيشوايان دين گفتهاند كه فقط يك گروه از مردم به صورت انسان محشور میشوند .
گروههايی به صورت مورچگان ، گروههايی به صورت بوزينگان ، گروههايی به صورت عقربها ، گروههايی به صورت مارها و گروههايی به صورت پلنگها مبعوث میشوند . چرا ؟
مگر ممكن است خدا انسانی را بیجهت به صورت آنها درآورد ؟ آن كه در دنيا جز گزندگی كاری نداشته و تمام لذتش آزار رسانی است ، بهصورت واقعی خودش كه عقرب است ، محشور میشود ، و آن كس كه در دنيا كاری جز ميمون صفتی ندارد .
در قيامت قطعا به صورت يك ميمون محشور میشود و كسی كه در دنيا مانند يك سگ است ، به صورت يك سگ محشور میشود .
" يحشر الناس علی نياتهم " ( مسند احمد ، ج 2 ، ص . 392 )
مردم در قيامت مطابق منويات و مقاصد و خواستهها و مطابق خصلتها و صفات واقعیشان محشور میشوند .
شما در اين دنيا چه هستيد ؟ چه میخواهيد باشيد ؟ چه چيز را میخواهيد ؟ آيا خواستههای شما خواستههای يك انسان است يا واستههای يك درنده است ؟ يا خواستههای شما خواستههای يك چرنده است ؟ هر چه كه خواسته شما باشد ، شما همان هستيد ، و همان محشور میشويد كه هستيد . اين است كه ما را از همه پرستشها ، جز خداپرستی منع میكنند . هر چه را كه ما بپرستيم همان چيز میشويم .
اگر پول پرست شويم ، پول جزء ماهيت ما و جزء وجود ما میشود . اين پول در قيامت ، همان فلز گداخته است . قرآن به اين موجودهايی كه در دنيا ، اين فلز جزء وجودشان شده و غير از پرستش اين فلز ، كار ديگری نداشتهاند ، میگويد :
" الذين یكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فی سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم يوم يحمی عليها فی نارجهنم فتكوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما كنزتم لانفسكم" (سوره توبه آيات 34 و 35)
همين پولهای او را در آن دنيا داغ میكنند ، آتشهای جهنم او هستند . اين يكی از چيزهايی است كه انسان را مسخ میكند . من در اين جلسه خواستم اجمالا مسئله انسان معيوب و انسان سالم را طرح كرده باشم .
انسان عقدهدار ، انسان معيوب است ، انسانی كه يك ماده از مواد اين عالم را پرستش میكند نه اينكه مادهای را مورد استفاده قرار میدهد يك انسان معيوب و يك انسان مسخ شده است .
منبع :انسان کامل
شهید مطهری
صفحه 29
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|