به نام عشق...
بوی اقاقیا کوچه ها را عطر آگین می کند وروح لطیف فرشته ها را نوازش
نوید امید را به ارمغان می آورد....
سنجاقک و پروانه ترانه ی حضور می خوانند
به یکباره چمن ها تبسم عشق بر لبانشان جاری می شود
خاک نفس عمیق می کشد گویی تا به حال تولد دوباره نیافته ...
رزهای وحشی نیز عاشق و آرام یکدیگر را می نگرند. ‼
پرستوهای مهاجر خیره به افق مانده اند و بی مهابا به طرفش پر می زنند.
پیچک های باغچه می پیچند بر تنه ی مهر
من وتو،
با هم این بهار دل انگیز روح افزا ی نشاط را بدرقه کرده و هم صدای مهر می شویم
گویی باران را برایش هدیه و نامش را " عشق " نهادیم
کاش می شد به نام عشق تبسم کنیم و بمانیم تا ملکوت....
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|