فصل یازدهم : استادان اک
استادان اک را می توان در تمام سیارات و طبقات کیهان نیز یافت . وظیفۀ آنان یاری بشریت در جهت تکامل ، ارائۀ تعالیم و یافتن مرید است . آنان می دانند که این مریدان به سوی استادان حق در قید حیات می آیند تا تحت مسئولیت وی قرار گرفته ، در جهت متجلی ساختن ویژگی هایی چون عشق و خرد در این جهان به خدمت گمارده شوند . شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )
دربارۀ فرشتگان نگهبان مطالب زیادی نوشته شده است . در واقع گزارش های بسیاری در ارتباط با ملاقات با فرشتگان وجود دارد که در پرونده های گروه تحقیقات ملی ثبت و درج شده است . گاهی این فرشتگان در برهۀ ای که جان انسانی در خطر است در کالبد فیز یکی ظاهر شده سپس ناپدید می گردند . گاهی نیز در منظر درونی یا رویای افراد ، به شکل نوری آبی یا سفید ظاهر می شوند . در مواقعی هم برای کودکان نقش دوستان نامرئی را ایفا می کنند . ریسمان مشترکی که در تمام این جلوه ها وجود دارد ، این است که پس از تجربیات یاد شده ، فرد به سوی تعالی گام بر می دارد .
در اکنکار اینان را استادان اک می خوانند .در مورد چند تن از آنان در فصل های قبلی مطا لبی را خوانده اید . نوشته های اکنکار مملو از سر گذشت اشخاصی است که از یاری استادان اک برخوردار شده اند . از آن جمله می توان به استاد اک لائی تسی اشاره کرد که در چین باستان بیماران را شفا می داده یا مواردی که پراجاپاتی یکی دیگر از استادان اک ، جانوران و حیوانات دست آموز را مورد حمایت خود قرار می داده است . ظهور این استادان در سرتاسر زندگی انسان اثری عمیق بر جای می گذارد . غالبا این حوادث زمانی رخ می دهد که فرد هنوز با اکنکار آشنا نشده است . احتمالا رایج ترین تجربه در این زمینه ظهور مردی آبی پوش یا نوری آبی است که همان استاد حق در قید حیات است . هنگامی که استاد حق در قید حیات از مقام خود کناره گیری کند ، معمولا ماموریت متفاوتی را در سلسله مراتب آسمانی بر عهده می گیرد . شمس تبریزی که بیش از چهارصد سال پیش استاد حق در قید حیات بود ، اکنون در طبقۀ دیگری در معبد حکمت زرین در مقام آموزگاربه خدمت مشغول است . استادان اک عضو نظام برادری وایراگی هستند . واژۀ سانسکریت وایراگ به معنای غیر وابسته است . این استادان از امیال و خواسته های دنیوی رسته اند . تنها ماموریت آنان هدایت روح به سرچشمۀ الهی اوست . مسائل اجتماعی برای آنان جذابیتی ندارد و غالبا از سیاست و سایر شاخص های دنیوی کناره می گیرند . بسیاری از چلاهای اک در حین تمرینات معنوی با این استادان ملاقات می کنند .
سری هارولد کلم پ، استاد حق در قید حیات کنونی تحت آموزش پال توئیچ لبود که او نیز تحت تعلیم شماری از استادان ، منجمله ربازار تارز ، استاد تبتی اک بوده است . این زنجیر ناگسستنی به زمان های بسیار دور در گذشته باز می کردد . استاران بی شماری از اک در این سلسله جای داشته اند . برخی از آنان تاثیراتی در تاریخ به جای گذاشته اند ، اما بیشترشان بدون جاروجنجال و با گروه های کوچکی سروکار داشته اند . یکی از اصول اکنکار این است که استاد همیشه با ما ست . ماهانتا از راه های بسیاری نقش حامی معنوی راایفا می کند . بهشت های درون نیز درست مثل کرۀ خاکی ، آماج عناصر نیک و بد هستند . برخی از ما به مکان های خاصی در طبقۀ اثیری رفته و دچار وحشت می شویم . عده ای نیز در تمام طول عمر خود بدون دلیل آشکاری از ترس در عذابند ، و گروهی دیگر – به ویژه در جوامع در حال توسعه - اعتقاد راسخی به جادوگری و افسونگری دارند . ما ها نتا همچنین در رویا به تعلیم یکایک مریدان می پردازد . ما در زمان رویا به سهولت در بعد دیگری از آگاهی قرار می گیریم ، در مقابل روح الهی مقاومت کمتری از خود نشان می دهیم و آسانتر می توانیم رهنمودهای استاد را دریافت کنیم . به تدریج چلا در می یابد که بسیاری از مشکلات معنوی وی در خلال رویا حل می شوند . اکنکار جهت یاد آوری و درک رویاها دستورالعمل هایی دارد .
مهمترین رسالت ماهانتا ، استاد حق در قید حیات ، هدایت روح به سرمنزل الهی خویش است . استاد همواره به مریدانش آزادی کامل معنوی را عطا می کند . او هرگز آنان را تحت سلطه قرار نداده ، در اعمالشان دخالتی نمی کند و چلاها در هر عرصه ای از زندگی ، کاملا آزادی عمل دارند . استادان اک به آزادی معنوی تمام عیار دست یافته اند و مایلند این شادمانی را با بسیاری از ارواح که خواهان آن هستند ، سهیم شوند . اکنکار همواه دارای یک استاد زنده است . استاد حق در قید حیات شرایطی را فراهم می کند که حتی در صورت تحر یف شکل ظاهری و بیرونی اکنکار ، جوهرۀ معنوی تعالیم دست نخورده باقی بماند .هر یک از استادان حق در قید حیات ، مسئول انتخاب ، تربیت و تعیین جانشین خود هستند . همیشه افرادی وجود دارند که برای احراز این مقام ،به طور محرمانه تحت تعلیم قرار می گیرند . این تربیت معنوی بسیار سخت است و بسیاری از افراد از عهدۀ آزمون های لازم برنمی آیند . در نهایت فقط یک نفر انتخاب می شود . محتوای تعداد اندکی از مذاهب دنیای امروز ، به تعالیم معنوی بنیان گذاراشان شباهت دارد . مسیحیت تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته و کتاب مقدس مسیحیان به اشکال گوناگونی به طبع رسیده است . در نتیجه کلماتی که از زبان مسیح جاری شد ، شباهت ز یادی به آنچه که امروزه در متون مقدس مسیحیت وجود دارد ، ندارند . هدف هر استاد معاصری ، جلوگیری از انحراف حقایق اصیل معنوی است . استاد ، خود کلام زنده است .
استادان اک نیز هر یک تجربۀ سفری معنوی را پشت سر گذاشته اند و به یک منوال به شناخت راه نائل شده اند . آنان کوتاه ترین راه را می شناسند . ما با پیروی از آنان در راه بازگشت به سوی خداوند ، از بسیاری نگرانی ها و ناملایمات در امان می مانیم . راه بازگشت به خانه ، بدون هدایت معنوی یک استاد راهنما ، می تواند بسار طولان و سخت باشد . ما با برخورداری از راهنمایی چون استاد حق در قید حیات ،تنها چیزهایی را تجربه می کنیم که برای رشد معنوی مان ضرورت دارند . هدف استاد نشان دادن راه خانه است .
ما ها نتا ،استاد حق در قید حیات و رهبر معنوی اکنکار است . ما ها نتا شکل درونی استاد است که بیشتر مریدان در طی زندگی روزمره با او سرو کار دارند . معدودی از افراد قادرند با استاد حق در قید حیات ( وجه ظاهری استاد ) تماس داشته باشند و این به خاطر محدودیت های جهان مادی است. اما ماها نتا ( وجه درونی استاد ) همیشه در دسترس همگان است . در اکنکار از استاد حق در قید حیات بت ساخته نمی شود . او در خور عشق و احترام است ، اما پرستش نمی شود . آنچه که اهمیت دارد نقش استاد است ، نه شخصیت او . بنابراین هنگامی که مقام استادی از فردی به فردی دیگر واگذار می شود ، ماهیت زندگی معنوی چلا نیازی به تغییر ندارد . ما ها نتا غالبا کارمای پیروان خود را به دوش می گیرد ، ولی این بدان معنی نیست که استاد کارمای کسی را محو و مستهلک می کند ،زیرا این کار به معنای محروم کردن روح از تجربه ایست که احتمالا بدان نیاز دارد . تجربیات کارمیک مریدان به گونه ای تنظیم می شوند که درس های لازم را فرا گیرند .
اگر ما دریچۀ دل خود را بگشاییم ، قادر به درک پیام نهفته در تجربیاتمان خواهیم بود ، تجربیاتی که به رفتارها و طبیعت معنوی ما اشاره دارند . ماهانتا در عین حال خاطر نشان کرده که ما هرگز بیش از حد توانمان آزموده نمی شویم . کارمایما به گونه ای تنظیم می شود که اگر به ندای راهنمای معنوی خود گوش بسپاریم ، احساس سبکبالی می کنیم ، تعادل خود را از دست نداده و از طریق معنوی منحرف نخواهیم شد .
جهان های مقدس اک پهناورند و می توانندبرای غیر واصلین بشدت گمراه کننده باشند . آیا من در طبقۀ اثیری هستم ؟ آیا بهترین راه را بر گزیده ام ؟
آیا به راستی این تجربه ای معنوی است یا من دچار توهم شده ام ؟ نشانه های راه کجا هستند ، تا هدف چقدر راه باقی است ؟ اصلا هدف چیست ؟ در این شرایط جستجوی یک راه بلد کاملا طبیعی است . ما به دنبال کسی می گردیم که قبلا این راه را طی کرده و اکنون قادر است آن را به ما نشان دهد .
تجربۀ زندگی در ثمر بخش ترین شکل آن هدف هر اکیست است . این مفهوم استادی و تبحر معنوی است . سر انجام برخی از ما می توانیم در زمین به عنوان فرشتۀ نگهبان یا استاد اک خدمت کنیم ، اما عده ای نیز علائق تخصصی خود را در جهان های معنوی دنبال خواهند کرد .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 11:30 PM
|