فصل دوازدهم : نمایشی با شرکت روح
نمایش روح مانند نمایش تئاتری است که روح در آن هم بازیگر و هم تماشاگر است . تماشاگر در بدو ورود به سالن تئا تر ، می داند که نمایشی را خواهد دید ، اما بازیگر دست به آفرینش مایا ( توهم ) می زند ، توهمی از جنس واقعیت که به واسطه آن منتها درجۀ شادی ، وحشت ، خنده یا گریه را به تماشاگر منتقل می کند . هنگامی که روح به عنوان تما شا گر ، با غم و شادی موجودات دیگر مواجه می شود ، از جایگاه خود در ربوده شده و خود در نقش بازیگر
صحنه ظاهر می شود . شر یعت - کی - سو گماد ( کتاب اول )
جذابیت اکنکار در زنده بودن و پویایی آن است . اکنکار با عقاید متعصبانه محدود نشده و به موازات کمال یافتن آگاهی ما ، کامل می گردد . استاد حق در قید حیات مورد پرستش واقع نمی شود . او در نقش راهنما در خور عشق و احترام است . ما می توانیم کتب گوناگون را مطالعه کرده ، در کلاسها و سخنرانی ها شرکت کنیم ، ولی تعالیم حقیقی از درون و لابلای تجربیات سر بر می آورند .آن گونه که شر یعت - کی - سو گماد از زبان همین کهن استاد اک ، گوپال داس نقل قول می کند ، “ کسانی که رهروی اک هستند ، چیزی را بدیهی فرض نمی کنند ، زیرا خود باید واقعیت هر چیز را به اثبات برسانند و تنها درآن هنگام خواهند دانست که خداوند تا چه حد آنان را دوست دارد ، زیرا استاد حق در قید حیات را برای هدایت به میان آنان فرستاده است . “
همین که مطالعه تعالیم اک را آغاز می کنیم ، روند رشد معنوی خود را تسریع نموده ایم . با بهره گیری از تمرین های معنوی اک ، سفر روح را می آموزیم و به تدریج هویت حقیقی خود را درک کرده ، متوجه می شویم که برای به انجام رساندن هدف معنوی خاصی به دنیا آمده ایم . سپس ترس از مرگ را فراموش کرده و دیگر چون گذشته نگران و مشوش نخواهیم بود . در این صورت عشق بیشتری را به زندگی خود راه می دهیم ، احساس نیرو کرده ، رشد می کنیم ، متحول می شویم و از دست عادات ناخواسته خلاصی می یابیم .
اینک طبیعت و اهمیت رویا را درک می کنیم . رویا به ابزاری برای آموزش مبدل می شود که تعلیم آن بر عهده استاد رویاست . او به ما کمک می کند تا بدون احساس درماندگی ، به ترس ها و خواسته های درونی خود بنگریم و با کمک او بر آنها فائق آییم . هدف غای رویا ، نزدیکی هر چه بیشتر ما به نور و صوت است . با فرا رسیدن زمان مقتضی ، زندگی های پیشین آشکار می گردند و ما نقش کارما و تناسخ را در شکوفایی معنوی خود درک می کنیم ، از قربانی بودن رها می شویم و می آموزیم که خود مسئول زندگی خویش هستیم ،اما این مسئولیت بار سنگینی بر دوش ما نیست ، بلکه کلیدی است بر آزادی معنوی ما . با قبول
مسئولیت اعمال خود و آموختن درس های نهفته در تجربیات زندگی ، خالق جهان خود شده و به شکوفایی معنوی می رسیم .
هنگامی که رابطه و پیوند ما با استاد درون توسعه یافته و مستحکم می گردد ، از جهان های الهی و طبقات و سیارات دیگر آگاهی بیشتری حاصل می کنیم ، از
معابد حکمت زرین دیدار کرده ، با استادان اک ملاقات می کنیم و کیهان و پهنۀ هستی در برابرمان گسترده می شود . در اینجا روند خداشناسی آغاز شده ، خداوند را در لحظه لحظۀ زندگی خود حس می کنیم . هنگامی که خداوند را به زندگی خود راه دهیم ، عشق الهی نیز به تبع آن می آید . تجربیات و حوادثی که در گذشته جزئی می پنداشتیم ، اینک به معجزه مبدل می شوند . زندگی به خودی خود غنی است و ما لذت خیر خواهی و خدمت را می چشیم . عشق خداوند دلمان را بیدار می کند و ما این عشق را در چشمان استاد حق در قید حیات و نیز در دوستان و خانواده خود تشخیص می دهیم .
کلیدهای گذشته و آینده را در دست می گیر یم و حوادث و تجر بیات طوری با ما سخن می گویند که پیش از این هرگز تصور نمی کردیم . به تدریج چرخه ها و روابط موجود در زندگی و حکمت ازلی و ابدی را درک می کنیم . رویای بیدار ی و حکمت ز بان زرین نیز به نوبه خود چشم گوش با طن ما را بر نور و صو ت ا لهی می گشایند . روزی فرا می رسد که دیگر مشکل گشایی کاری خسته کننده وملا ل آور نخو ا هد بود . به این درک نا ئل می شویم که هرگز با مشکلی فراتر از توانمان روبرو نخواهیم شد . می آموزیم که از نعمت های زندگی خود بهره گرفته و استعدادهای نوشکفته را در خود پرورش دهیم .
اگرچه به ندرت ممکن است فرآیند رشد آسان به نظر آید ، ولی اعتماد به نفسی که از آن برخوردار شده ایم ، آرامش عمیقی را به ما خواهد بخشید. ما هر گز تنها نیستیم . برای آموزش راه های زیادی وجود دارد و استاد درون همواره در تار یکی ها نور راهنمای ماست . با برگزیدن طریق اکنکار ، با پای خود به سمت شکوفایی معنوی می رویم . در واقع بدین وسیله ، آموزش های مذهبی ما روشن تر و واضح تر از قبل می گردند و ر و ند تحو لا ت ما تسریع می شو د . پس از وصل به حلقه دوم زندگی چلا تغییر می کند و به جهانی نوین از امکانات تازه قدم می گذارد .
سری هارولد کلمپ می گوید ، “ آموزش های اک بر مبنای قانون ساده ای عمل می کنند ، بدین ترتیب که عشق جریانی الهی است که حیات را در کل کائنات
ممکن می سازد . ما به عنوان روح سوار بر این جریان ، ابتدا در جهت مخالف مبداء یا خدا حرکت می کنیم . سپس در دورترین نقطه و آخرین حد این ریسمان ،
روح آموزش های معنوی را یافته و می تواند راه بازگشت به منزلگاه اولیه خود را در پیش گیرد .پیش از این روح از یافتن حقیقت ، یعنی بهترین راه برای رسیدن به سر منز ل الهی نومید گشته است .روح طی اقامتهای موقتی خود در زمین و سایر طبقات درون ، از نعمت های ز یادی چون شفای عا جل و ثروت های نا گهانی بهره مند شده است ، اما در تمام یا ا کثر اوقا ت به غلط باورکرده که زندگی فا قد هدف است و نعمت های خود را تنها به افراد خوش اقبا ل و خوشبخت می دهد . این تضاد درونی ، اغتشاش و سردرگمی به بار می آورد .
“ اما هنگامی که به راه اک گام می نهیم ، می بینیم که بازی های توهم به پایان رسیده اند . اینک از تمام باورهای دروغینی که می گویند بدون هیچ رنجی می
توان به گنج دست یافت ، دست بر می داریم . نهایتا به این ادراک نائل می شویم که هر کاری که انجام می دهیم و هر اتفاقی که برایمان رخ می دهد ، در جهت
تعالی معنوی و محصو ل کار خودمان است . در پایان می فهمیم که معنویت یعنی عشق به همگان و مسئو لیت پذیری برای تما میت حیات و هستی .
منبع: سایت های جستجو شده توسط مرورگر گوگل
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
ویرایش توسط Omid7 : 08-21-2010 در ساعت 11:35 PM
|