
11-10-2009
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
هر دو شیطان بودند
به نقل از فرزند عالم بزرگ شیخ رجبعلی خیاط :
او میگوید که روزی در یکی از کوچه پس کوچه های قدیمی بازار تهران هنگامی که با پدرم در حال قدم زدن بودیم ، ناگهان دو خانوم جوان و زیبا با قدی بلند و کشیده که هر دو در دستشان فرفره داشتند و در حال چر خاندن ان فرفره ها بودند به شیخ گفتند که ا شیخ به فرفره های ما نگاه کن و بگو که کدوم یک از این فرفره ها زیبا میچرخد ، انگاه شیخ هیچ توجه ای به انها نکردند انگاه انها ناگهان از نظرها غیب شدند از پدرم پرسیدم که انها که بودند ؟
پدرم در پاسخ فرمودند : که هر دو شیطان بودند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|