
11-10-2009
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معروف است كه شخصى در راه، چشمش به زن جوان زيبائى افتاد كه از او مىپرسيد: حمّام منجاب كجا است؟
اين شخص كه عاشق آن زن شده بود بلافاصله منزل مخلاّى خود را به جاى حمّام به آن زن نشان مىدهد و او را به داخل منزل مىبرد، امّا وقتى زن متوجّه مىشود كه به دام افتاده با حيلهاى از دست او فرار مىكند.
اين شخص مريض مىشود و به حال احتضار مىافتد و دائما زير لب وصف آن زن را به زبان جارى مىكند و با خودش مىگويد: او از من پرسيد: راه حمّام منجاب كجا است؟ و مرتّب اين جمله را مىگويد تا از دنيا مىرود.
شايد بعضى گمان كنند كه سخت جان كندن يك امر ظاهرى است، ولى اين چنين نيست.
چه بسا افرادى كه از نظر ظاهر سخت جان مىكَنند و ساعتها نفس در حلقومشان گره خورده و جانشان بيرون نمىآيد ولى چون اين حالت دردى ندارد و يا در حال اغماء هستند و راضى به رضاىحقّاند زياد ناراحت نمىشوند و از آن طرف چه بسا افرادى كه در يك لحظه با يك سكتهى قلبى و يا ساير مرگهاى دفعى از دنيا مىروند ولى چون روح آنها علاقهى زيادى به دنيا و مادّيات دارد به اين زوديها از بدن جدا نمىشود و يا سخت از بدن قطع علاقه مىكند و حتّى ديده شده كه روزها و بلكه ماهها اين گونه ارواح در كنار بدن با حال تأثّر و ناراحتى مىمانند و به اين آسانيها خود را از بدن جدا نمىكنند.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|