نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 11-19-2009
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اگر اشکال نداره.من برای مادر بزرگم می نویسم.
مامان جونم کجایی؟این روزها خیلی به یادتم.کاش بودی و از تجربیاتت به من کمک میکردی.کاش بودی و فقط وجودت برام کلی دلگرمی بود.منم مثل همه نوه ها به وجودت افتخار میکردم.کاش بودی و عرشیا را بغل میکردی.چه ارزوها که برام نداشتی.اروز داشتی که بچه من ببینی.کاش الان بودی و برای عرشیا لالایی میخوندی و قصه میگفتی.از همون قصه ها که همیشه برای من میگفتی.چند شب پیش خوابت را دیدم.این روزها خیلی دلتنگتم خیلی...........
روحت شاد.
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟





پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید