زانکه اوازت ترا در بندکرد
خویشتن مرده پی این بند کرد
یعنی ای مطرب شده با عام وخاص
مرده شوچون من که تا یابی خلاص
دانه باشی مرغکانت برچنند
غنچه باشی کودکانت برکنند
دانه پنهان کن ، به کلی دام شو
غنچه پنهان کن گیاه بام شو
هر که داداو حسن خودرا در مزاد
صدقضای بدسوی اورونهاد
چشمها اندوه وخشم هاورشگ ها
برسرش ریزدچو اب از مشگ ها
دشمنان اورا زغیرت می درند
دوستان هم روزگارش می برند
*****.
مولوی در دفتر اول مثنوی ودر حکایت طوطی و بازرگان