نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 11-23-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اسطوره شناسی یونان

اساطير مجموعه داستانها و افسانه هايي است که بيشتر درباره خدايان و موجودات افسانه ای نقل مي شده است. بيشتر اين اساطير ازدوران باستان سينه به سينه بازگو شده و سند مکتوبي از آنها به جای نمانده است و دربسياری موارد نيز تنها مي توان به آثار و نقوش به جای نمانده بر روی اشياء و ظروفباز مانده از گذشتگان استناد نمود. اما هدف گذشتگان از چنين داستانها و افسانه هاييچه بوده است ؟ آنچه مسلم است اين داستانها و افسانه ها تنها به منظور سرگرمي بهوجود نيامده اند. در واقع پيشينيان اساطير را به عنوان پاسخي برای پرسشهايي دربارهطبيعت و زندگي خود باور داشتند. اين اساطير باورها و جهانبيني يک قوم را تشکيل ميداد.پاسخي بود به اينکه چرا جهان بدين گونه است ، پاسخي به چگونگي پيدايش جهان، عللپيشامدها و رخدادهای طبيعي و ارتباط ميان آنها. بدين گونه گذشتگان برای پرسشهاي ذهنعلت جوی خود ، پاسخي مي يافتند.مثلا علت بارش باران ، فصول گوناگون، صدای رعد و حتيپرسشهاي بنيادی تر نظير پيدايش هستي ، سرچشمه حيات ، مرگ و زندگي پس از آن. براینمونه يونانيان باستان آغاز گيتي را از خائوس (Khaos) مي دانستند.اين اساطير درباورهای ديني و مذهبي نيزريشه داشتند.رسوم و مراسم مذهبي با الهام از اساطير شکلگرفتند و بدينسان اساطير الوهيت يافته ، پرستش مي شدند.مردم نيز برای خشنودی آنها ودفع بلا و غضبشان هدايا و قرباني هايي پيشکش مي نمودند. مثلا در بيشتر فرهنگهاخشکسالي يا شيوع بيماری و قحطي را بلايايي از جانب خدايان مي دانستند و برای دفعآنها به نذر و نياز مي پرداختند.
همچنين پيشينيان در بيشتر فرهنگها جهان راترکيبی از نيکي و بدی مي شمردند و تعادلي ناپايدار را ميان نيروهای نيکي و بدی باورداشتند و حتي بسياری پيشامدها و رخدادهای طبيعي را به بهم خوردن اين تعادليناپايدار نسبت مي دادند. نظير شب و روز يا تغيير فصول.گاه عقيده بر آن بود که نذر ونياز بر قدرت خدايان در رويارويي با نيروهای بد مي افزايد.
اعتقاد به خدايانمتعدد (Polytheism) بيشتر در ميان اقوام وابسته به آريايي يا هند-اروپايي ديده ميشد.
در نقطه مقابل سامي ها و فرهنگ های تحت تأثير بودا به گونه ای وحدت وجود (Pantheism) معتقد بودند.
در حدود چهار هزار سال پيش آريايي های بدوی که در شمالفلات ايران و نواحي مجاور دريای سياه و خزر مي زيستند، پراکنده شده ، دسته ای بهفلات ايران و هند سرازير شدند . دسته ای نيز به يونان و ايتاليا و اروپای جنوبيرهسپار شده ، دسته ای ديگر هم به آلمان ،اسکانديناوی و اروپای غربي رفتند. بخشي نيزراهي اروپای شرقي و روسيه شدند. با آنکه هر يک از اين دسته ها با بوميان اين نواحيآميختند و از فرهنگ بومي تأثير پذيرفتند اما شالوده و رِيشه فرهنگ و زبان اين نواحيرا تشکيل دادند.

در واقع زبان ها و لهجه های سنسکريت ،اوستايي،پهلوی،فارسي،لاتين ،يوناني،ژرمني ، اسلاوی و تمامي زبان ها و لهجه های اروپابه جز فندلاندی،مجار،استوني و ترکي ريشه يکساني دارند.مشترکات فرهنگي و زباني ايناقوام بسيار است و نمود آشکار آن را مي توان در تشابهات ميان اسطوره های آنها بهوضوح ديد..برای نمونه ديئوس خدای آسمان و روز و بهشت در سنسکريت ، همان زئوسيونانيان ، ژوپيتر(iov-pater به معني پدر بهشت در لاتين) و تير از ايزدان ايران و Tyr در اروپای شمالي همه از يک واژه هستند.اهورا در پهلوی ، اسورا در سنسکريت و Aser در اسکانديناوی به "خدا" گفته مي شد.

در اين ميان به بررسي اساطير يونان مي پردازيم.بسياری از اين اساطير در قرون هشتم و نهم پيش از ميلاد به دست هومر (Homer) در کتاب ايلياد (The Illiad) و همچنين در قرون هفتم و هشتم پيش از ميلاد به دست هسيود (Hesiod) گردآوری شد.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید