نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 11-23-2009
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض جویبر

اما چیزی که هرگز به خاطر نمی گذشت با اطلاعی که از وضع خودش داشت این بود که روزی صاحب زن و خانه و سر و سامان بشود .این بود که تا رسول خدا به او پیشنهاد ازدواج کرد با تعجب جواب داد :مگر ممکن است کسی به زناشویی با من تن بدهد ؟ولی رسول خدا زود او را از اشتباه خودش خارج ساخت و تغییر وضع اجتماعی را که در اثر اسلام پیدا شده بود به او گوشزد کرد .رسول خدا پس از انکه جویبر را از اشتباه بیرون اورد و او را به زندگی مطمئن و امیدوار ساخت دستور داد یکسره به خانه زیادبن لبید انصاری برود و دخترش ذلفا را برای خود خواستگاری کند.زیاد از ثروتمندان و محترمین اهل مدینه بود.افراد قبیله وی احترام زیادی برایش قائل بودند.هنگامی که جویبر وارد خانه زیاد شد گروهی از بستگان و افراد قبیله در انجا جمع بودند .جویبر پس از نشستن مکثی کرد و سپس سر را بلند کرد و به زیاد گفت :من از طرف رسولخدا ص پیامی برای تو دارم محرمانه بگویم یا علنی؟
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید