نمایش پست تنها
  #58  
قدیمی 11-23-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های امروزی زبان فارسی

ر


- رادار = جاسوس
- راه دادن = تحویل گرفتن، پذیرفتن پیشنهاد، پا دادن
- راگوز = منظور همان باسن یا کون است. گاهی اوقات برای توهین به دهان نیز گفته می شود. مثال: راگوزتو ببند (خفه شو!).
- رَ دَ دَ = به پایان رسیدن
- رفیق دُنگ = رفیق صمیمی
- روی آنتن رفتن = همه در جریان قرار گرفتن
- ریز دیدن = به نشانه‌ی کوچک شمردن طرف مقابل به‌کار می‌رود. مثال: خیلی ریز می‌بینمت! (هنوز خیلی کوچکی)
- ریلیف کردن = آماده کردن

ز

- زاب چک / زیب چک = دستگیره, چیزی که برای بستن، بازشدن یا در امدن مزاحم باشد. مثال: اون زاب چک رو بکش. یعنی اون دستگیره (یا هر چیزی را) رو بکش . اون زاب چک رو ببند. یعنی اون پنجره رو ( یا هر چیزی را) ببند.
به طور کلی هنگامی که گفتن یک اسم یا انجام کاری دشوار باشد و یا گوینده حوصله ی گقتن کلمه ای را ندارد از زیب چک استفاده می شود. مثال: اون زیب چک رو بده به من (یعنی اون سیگار، کبریت، تسبیح و . . .) رو بده به من.

- زابلو = تلفیقی از تابیل و زابیل
- زابیل = تابلو بودن، ضایع
- زاخار = مزاحم، چیز ضعیف و بی کلاس
- زارت (زرت) = زرشک، به سرعت. مثال: زارتی زد تو گوشم
- زاق = ضایع، زاقارت، یه کامیون کار اشتباه
- زاقارت = ضایع، سه، غیر عادی. مثال: این لباست خیلی زاقارته، اوضاع مالی زاقارته
- زالزالک = حرف مفت و بی معنی.
- زریدن = زر زدن، حرف مفت زدن
- ز ذ = (با تلفظ زی زی) مخفف "زن ذلیل"، مردی که همیشه مطیع و پیرو همسر خود است.
- زلزله = به بچه‌ای که خیلی شلوغ می‌کند می‌گویند.
- زورگیری = به زور گرفتن
- زید = دوست‌دختر، دوست پسر

ژ


- ژولیت = مامور کلانتری

س


- ساختن خود = معتادان از آن به معنی مصرف مواد مخدر استفاده می کنند، اما در زبان عامیانه به معنی هر نوع خوبی رساندن به خود (یا دیگران) است. مثال: بیا ببرمت جیگرکی بسازمت (جگر بدم بخوری)، گرسنه ام، برم خودم رو بسازم (غذا بخورم)، خسته ام، برم شمال خودم رو بسازم (تفریح/استراحت کنم)، بیا اینجا آب خنک هست، خودت رو بساز (رفع تشنگی کن)
- سازمان سنجش = کسی که زیاد می پرسد.
- سازمان گوشت = آدم چاق و فربه
- سالار = بامعرفت، لوتی. مثال: طرف خیلی سالاره! (یعنی خیلی بامعرفت است)
- سفره الفقرا = روزنامه
- سکه رایج بلاد اسلامی= صلوات، چیزی که همه توان آن را دارند.
سگ برگر = غذایی است که خورده شده و باعث شده دهان طرف بوی یک کامیون پیاز بدهد و همراه با بو - های دیگر
- سوار درخت انگور = مست، کسی که شراب زیاد خورده و تلو تلو می خورد.
- سوپر قلعه = نهایت دهاتی بودن
- سوسک کردن کسی = کوچک و خوار کردن طرف مقابل، با برتری زیاد کسی را مغلوب کردن
- سوپر کالی‌ فرا جلیس تیک ِ اِکس پیا ل ِ دوشِز = روی هم یعنی: وه! به نشانه ی تعجب و شگفت‌زدگی.
کسی که در یک آن از چیزی شگفت‌زده می‌شود، در مقابل آن شگفت‌زدگی شروع به گفتن این عبارت دراز می‌کند.

- سوتی = ضایع، سه
- سوتی دادن = ضایع کردن، خراب کردن، انجام دادن کاری بر خلاف قاعده ی معقول
- سوراخ جورابتیم = به شوخی برای نشان دادن نهایت فروتنی و چاکری در برابر دوست گفته می شود
- سه = ضایع ، مایه ی شرمندگی
- سه دروغ بزرگ = دانشگاه آزاد اسلامی
- سه سوت = سریع
- سیامک سنجرانی = سیم و سنجاق (اسباب تریاک کشی در زندان)
- سیاه بازی: حقه بازی، شارلاتان بازی
- سی جی = آدم خز موتور باز
- سیرابی = توهینی قدیمی از دوره ی برادران آب منگل
- سیریش = سمج، کنه
- سیستم = هر چیز الکترونیکی که به هر وسیله ای سوار می شود
- سیکیم خیاری = هنگامی استفاده مي شود كه کسی كاري را بدون برنامه و هدف خاصي انجام بدهد. دیمی
- سیم های کسی قاطی کردن = دیوانه شدن، حالت عادی نداشتن. مثال: رییس سیماش قاطی کرده، طرفش نرو!




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید