نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 11-23-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نگاهي گذرا به ادبيات زورخانه اي شعر، مرشد، ورزش

مرشد در زورخانه حكم صوفي يا عارفي را دارد كه با خواندن اشعاري حماسي هدفش القاي توان و نيروي ورزش است.

مرشدان كه بيشتر بعد از صفويه در زورخانه ها نمايان شدند و تا اوايل قاجاريه از آنها تحت عنوان «كهنه سواران» ياد مي شد، بايد در كنار داشتن صداي خوب و رسا، توانايي هماهنگ كردن شعر، ريتم و هنر آواز را هم داشته باشند. زيرا اشعار خوانده شده در زورخانه، اشعار حماسي است كه ريتم آنها ضرباهنگ خاصي دارد و اغلب در «بحر متقارب» يعني وزن اشعار «شاهنامه فردوسي» استفاده مي شود. اين اشعار رزمي كه با صداي بالائي و بيشتر با آهنگ هاي ضربي، «گل كشتي» و «گل چرخ» خوانده مي شود، بيشتر شامل «حق خواني»، «رخصت طلبي» و «دعاي ختم ورزش» است.

جالب اين كه در كنار خواندن اشعار مختلف از شاعراني چون «فردوسي» آنچه در زورخانه ها به عنوان شعر استفاده مي شود اشعار شاعري پهلوان به اسم «پـهلوان محمود»، يا همان «پورياي ولي» است. اين اشعار ضمن ستايش بزرگ مردي و جوانمردي، ورزشكاران را دعوت به ترك تعلقات دنيوي و پيوستن به معنويات مي كند.

آنم كه دل از كون و مكان بركندم
وز خوان جهان به لقمه اي خرسندم
كندم زسركوي قناعت سنگي
آوردم و بر رخنه آز افكندم
و يا آن رباعي بسيار معروف:
گر بر سر نفس خود اميري مردي
گر بر دگري خرده نگيري مردي
مردي نبود فتاده را پاي زدن
گر دست فتاده اي بگيري مردي



اما نكته جالب راجع اشعار زورخانه ها آن است كه اغلب اين اشعار از ميان ورزش هاي مختلف به ورزش كشتي توجه نشان داده و فنون اين ورزش را به خوبي در ميان ابيات مختلف به كار برده است. به عنوان مثال از شاعران دوره صفوي، شاعري چون «مير نجات اصفهاني» در مثنوي به نام «گل كشتي» اصطلاحات فنون كشتي را براي خواندن مرشدان به زيبايي سروده است. مثلاً يكي از فنون زورخانه، «تخته شلنگ زدن» به معني «جستن و پا افشاندن كشتي گيران است كه چنين در سروده اي تعبيه شده:

چنين گر بر در مردم شلنگ تخته خواهي زد
ترقي گر كني آخر تو كشتي گير خواهي شد


و يا «دست فرو كوفتن» از رسم پهلوانان داخل گود بوده كه چون مي خواستند با حريف مبارزه كنند به نشانه او دست مي زدند:

گردون به زبر دستي برخيزد اگر با من
تا دست فرو كوبد پشتش به زمين باشد.


و هم چنين «روي دست» از فنون كشتي است:

«مي توان پيش زبردستان نهادن پشت دست
روي دست از زير دست خويش خوردن مشكل است.


در ادامه اين نوشتار بايد گفت؛ در ميان اشعار زورخانه اي، اشعاري كه مربوط به ستايش خداوند، ستايش رسول و ثناي امام علي است، از جايگاه خاصي برخوردار است اشعاري كه اغلب از ميان آثار حماسي چون «خاوران نامه» اثر باذل مشهدي انتخاب شده است.

هر چند ديرزماني است زورخانه ها چونان گذشته آن حال و هواي سابق خودشان را ندارند و به جاي ايشان مراكز ورزش هاي وارداتي چون «باشگاه هاي بدن سازي»، «بوكس» و... در اغلب محلات وجود دارند، اما بسياراند افرادي كه از هنگامه گلريزان مرشدان و صلوات گرفتن «صلواتي ها» و... خاطراتي به ياد دارند و هماره از زورخانه ها و اشعار نغز و دلپذيرشان به نيكي ياد مي كنند.


منابع:

1- بوستان سعدي، انتشارات قدياني سال 1372
2- انواع شعر فارسي، دكتر منصور رستگار فسايي، انتشارات نويد شيراز 1372
3- شرح مثنوي، كريم زماني، انتشارات اطلاعات 1374
4- زندگي و مرگ پهلوانان - دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن
5- روان هاي روشن، دكتر غلامحسين يوسفي 1363


...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید