بابا غم مرگ تو زد آتش جگرم را
بشكست پدر بار فراقت كمرم را
تنها نه قدم از غم مرگ تو شكسته
داغ تو شكسته كمر و بال و پرم را
غصب فدك و حق علي والد سبطين
آوخ كه شب تيره نموده سحرم را
پهلوي من از ضرب در اي باب شكسته
كشتند ز بيداد و عداوت پسرم را
ديدم بسر جاي تو چون دشمن دين را
بگداخت ز غم آتش حسرت جگرم را
غمهاي دلم قاتل جانم بود آخر
آماده اجل ساخته بار سفرم را
از جور عدو رفت زكف عز و جلالم
چون برد فلك سايه لطف پدرم را
از مهر مرا نزد خود اي باب طلب كن
تا شرح دهم درد و غم بيشترم را
(سيفي) ز وفا شرح غمم ساخته تحرير
من شافعه ام نزد خدا نوحه گرم را
شاعر: سيفي شيرازي (سيفي)