نمایش پست تنها
  #8  
قدیمی 11-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مقام «عشق » خيلي بالاتر از اينه که ما بشينيم اينجا و در موردش حرف بزنيم ..

استادان بزرگي چون حافظ در شعري مقام و منزلت « عشق » را برابر با دو جهان ميداند...

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

در اينجا حافظ بندگی عشق او را از دو جهان آزاد می کند ، و بسيار از اين امر دلشاد هست ...

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگرچه در پی‌ام افتند هر دم انجمنی

این «مقام» در مقابل دنیا و آخرت آمده ،..

ای دل مباش یک‌دم خالی ز عشق ومستی
وانگه برو که رستی از نیستی و هستی

حافظ به جایی مقام عشق را می‌رساند که غنای آن را در دل، دفع وابستگی از نیستی و هستی می‌داند...

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طفیل عشق می‌بینم

حافظ «هر چه هست» را در مقابل مقام عشق می‌آورد و گاه «جهان باقی و فانی» و گاه «هستی و نیستی» ....
رسيدن به مقام بندگي عشق تنها با ترک دو جهان ممکن است، يعني آزادی از هرچه که هست ....
پس « عشق » يعني « رهايي »
« عاشق شدن » يعني رهاشدن
بنده عشق بودن يعني رها از جهان باقي و جهان فاني ...

چنان که مولاتا گفت :

مرده بدم زنده شدم .... گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم


عاشقان زندگانند و غیر عاشق مرده

..

اميدوارم خارج از موضوع نبوده باشه اين پست ...


__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 11-25-2009 در ساعت 07:39 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید