
11-25-2009
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عبور از جادۀ تاریک و بی پایان تنهایی
غم عشقی به دل پیدا
و هرگز تو نمی آیی
کنون بنگر به حال خویش
به ظلمی که به من کردی
گذشتی از من و عشقم
گمان کردی که بی دردی
من اینجا در غمی مبهم
تو آنجا خسته و تنها
من و آن خاطرات از عشق
تو و آن رنج بی همتا
نمی دانی که می دانم
چه کرده با دلت، بی رحم
پشیمانی و می دانی
جز از فکرم نداری سهم
تو رفتی تا بجویی عشق
به خاطر آوری آیا؟
نه عشقی جُستی و نه مهر
ز آن شیطان بی همتا !!!
غرور لعنتی ما را
به گرداب فنا افکند
من و تو با غمی از عشق
همیشه بی کس و دربند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|