
11-29-2009
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267
508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ایت ا.. قاضی
تو به مبلغ دو ریال به فلانی بدهکاری و حق الناس به گردن تو است و سپس ان دو ریال به کف دستانم جوش دادند و سپس جوان کف دستش را نشان داد که معلوم بود از اتش سوخته است .انگاه ایت ا.. گفت:برو نزد همان شخص و دو ریالش را باز گردان و از او طلب حلالیت کن . جوان گفتمی خویهم بروم ولی اکنون او در قید حیاط نیست .گفت پس برو نزد خانواده اش و از انها طلب رضایت بگیر و بعد از این شکر خدا را بجای ار که چقدر تو را دوست داشته که در جوانی دست تو را گرفته و از بیراهه نجات داده است .و بعد از این در طلب عفو برایی و چهره منفورخود را بسابان و نفس رذیله خود را بسوزان .ان جوان رفت و ان خانواده را یافت عوض دو ریال پنج ریال داد و از انان رضایت گرفت و سپس توبه نمود و ان اخلاق بد و کردار زشتش را کنار گذاشت و در طلب علم و معرفت برامد که بعدها یکی از زاهدان گردید بطوریکه وقتی نزد ایت ا ... قاضی می امد اقا به احترام او از جایش بر می خواست.
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|