نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 11-29-2009
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چشمانمم براي تو تا مرا از ديدن محروم كني از ديدن اين همه ناسپاسيهاي اين قوم كه حتي ياد خداي خويش را پشت سر ميگذارند
چشمهايم براي تو تا انچه از ديدن زيبائيهاي خداوند عايدم شد تو نيز ببيني و لذت ببري از خداي خويش كه اين قدر بزرگ و مهربان است
اين دو ديد متفاوت است كدام يك را ميپسندي
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید