...دلم میگیرد...
ماه من بعد تو تنهایی خود را چه کنم؟
هر شب اندازه ی خورشید دلم میگیرد
وقت گل کردن آیینه ی تنهاییمان
بین این حسرت و ..تردید..دلم میگیرد
شاخه ای سیب به من دادی و رفتی و ببین
مثل این سیب که خشکید دلم میگیرد
روی تختی که هنوز عکس تو آن گوشه اش است
هر کسی جای تو خوابید دلم میگیرد
باز تنها شدم اما قلمم نامه نوشت
نامه برعکس تو فهمید دلم میگیرد
رفت جایی که کسی هیچ کسی را به خودش-
نکند عاشق و ...پوسید...دلم میگیرد
شاعری حرف دلش را زد و اینگونه نوشت
"روی قبرم بنویسید دلم میگیرد"