نمایش پست تنها
  #29  
قدیمی 12-05-2009
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


یار بود و عشق بود و دست من
آسمان و ماه و چشم مست من
زندگی مثل گل قالی نبود
عشق‌ها، بی روح و پوشالی نبود
عشق یک چشم پر از آیینه بود
قلب‌ها خالی از هر کینه بود
عشق مثل عمق اقیانوس بود
بی‌وفایی همچنان کابوس بود
راستی امروز آن گلشن کجاست ؟
جایگاه عشق ورزیدن کجاست ؟
از چه ما با قلب صادق بد شدیم ؟
امتحان عشق بود و رد شدیم
راستی آن روز رؤیایی چه شد ؟
آن همه عشق اهورایی چه شد ؟
چشمهایی که به قلبم دوخت کو ؟
هستیم را پای تا سر سوخت کو ؟
عشق اگر جویم عذابم می‌دهند
کودکم خوانند و خوابم می‌دهند
خانه‌ها خالی شده از یاسمن
یاران می خندد به قلب پاک من
گفت شاعر : عشق جز افسانه نیست
شمع عاشق نیست پروانه نیست
یک دروغ کهنه کمرنگ بود
شمع با پروانه کی یکرنگ بود ؟
من ولی گویم که عشق افسانه نیست

هرکه جوید عشق را دیوانه نیست
مردمند آنان که خود افسانه ‌اند
دلخوش جام می و پیمانه ‌اند
مردمان را طاقت دیروز نیست
تاب اشک و ناله ی جانسوز نیست
مردمان با عشق و مستی بد شدند
عشق را دیدند و غافل رد شدند
رد شدند و سوی دولت آمدند
عشق را کشتند و راحت آمدند
راستی آن روز زیبا بود عشق ؟!!!!!!!!!!

ویرایش توسط فرگل : 12-05-2009 در ساعت 11:55 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید