نمایش پست تنها
  #130  
قدیمی 12-07-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation بگير بخواب !!!!

بگير بخواب !!!!


فروردين : تو که حال و حوصله سر و کله زدن با بچه هاي دماغوي فاميل
رو نداري ...
دلت هم واسه صنار سه شاهي عيدي که لک نمي زنه ...
پس بگير توي اين هواي خوب راحت بخواب !


ارديبهشت : توي اين هوا راه مي افتي توي خيابون ،
يکي ديگه هم ديدي هوايي شده بود راه افتاده بود توي خيابون ، بعد
خب ...
بهتون گير ميدن ها ...!
دنبال درد سر نگرد ، راحت بگير بخواب !


خرداد : بيخودي ميري بيرون که چي ؟
مگه نمي خواي امتحان پايان ترم رو با گواهي پزشکي حذف کني ...؟
پس دنبال يه دکتر آشنا بگرد و بعدش تو خونه بخواب تا همه فکر کنند
حالت بده ... !


تير : باز فصل ميوه شروع شد ...
گيلاس که دل درد مياره ، هلو که گرونه ، هندونه بخوري سرديت مي
کنه ،
زرد آلو نفخ مياره ... مگه مرض داري خودتو مريض کني؟ ...
خوب مثل بچه آدم بخواب !


مرداد : بيرون عين جهنم داغه ...
تا مخت نيمرو نشده يه جاي خنک زير کولر پيدا کن بخواب ...!



شهريور : از ما گفتن ... اين آخرين فرصت خوابه ها ...
پس فردا باز درس و کلاس و مصيبت ...
از اين فرصت آخر واسه خوابيدن خوب استفاده کن ...!



مهر : حال و حوصله درس خوندن رو که نداري ؟ ...
داري؟ ...
پس واسه فرار از گير دادن هاي بابات بگير يه گوشه تو اتاقت تخت
بخواب ...



آبان : ماه مزخرفيه ...
بيرون که انگار قاتي دود ها يکم اکسيژن هم به کار بردن ...
دوست داري تنگي نفس بگيري؟ ...
حال داري بعد هربار بيرون رفتن بري حموم؟ ...
بگير بخواب خلاص !



آذر : کي گفته زير باران بايد رفت ....؟
احمقانه ترين کار دنيا زير باران رفتنه !
يه جايي رديف کن يه پتو بکش رو خودت ، چرت مي چسبه ... نه؟



دي : ديگه خود اخبار هم داره ميگه به علت برف شديد
اگه کار ضروري ندارين از خونه بيرون نياين ...
پس بچه حرف گوش کني باش و تو خونه بخواب !


بهمن : تو روز خوش بيرون نبودي ..
حالا تو سرماي زمستون ميخواي کجا بري ؟
الکي خودت رو گول نزن ...
پس بخواب ديگه !



اسفند : همه دارن خونه تکوني ميکنن ...
کلي اسباب اثاثيه بايد جابجا کني ...
بهترين بهونه واسه از زير کار در رفتن چيه؟ ...
بگير بخواب !!
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید