بعد از مرگم مرا غسل دهيد نه با آب بلكه با اشك چشمانم مرا بشوئيد با اشكهائي كه در سوگ اين حقيقت ريختم كه فرصت نيافتم تا به مردم بگويم كجا رفت آن محبتي كه هميشه بي دغدغه نثار هم ميكرديم و كجا رفت آن دنياي موعودي كه برايش آفريده شديم.
آري مرا با اين اشكها بشوئيد چون فرصت نيافتم به دوستانم نشان دهم كه ارزش انسان بودن در ما بيشتر از ستايش فرشتگاني است كه لحظه لحظه هاي عمرشان را وقف سپاس از خداي خويش ميكنند .
و شايد خدا هم ميداند كه ديگر فرصتي نيست براي يادآوري........