نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 12-14-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


س

ساره، ستاره.
سِچومه، سياه‌چشم.
سَلَمبار، چشمه‌ای گوارا در اشکورات.
سوجان، سوزان.
سونه، توت وحشی.
سيتکا، مرغ مينا.
سيتی، سار.
سی‌ده، اسم تاريخی، زن فخرالدوله بويه‌ای و خواهر شهرياربن قارن.
سيکيه، از پرنده‌گان صحرايی.
سيمبر، ميدان دلگشا و مصفا.

ش

شامار، ملکه، بهترين مادر.
شاناز، اسم تاريخی، شاهزاده خانمی از آل‌بويه.
شروين‌دخت، اسم تاريخی.
شوروم، مه صبحگاهی.
شوماهان، اسم تاريخی.
شیشک، ستاره پروين.

ف

فازومّا، نوعی رقص، حرکات زيبای پيش از کشتی گيله‌مردی.
فرنگ، سنجاقک.

ک

کاس مار، مادر (دختر) زاغ چشم.
کاکوله، از پرنده‌گان.
کرماج، نوعی گل پامچال که در اطراف درفک می‌رويد.
کياتاج، از اسماء تاريخی.
کی‌شين (کی‌شينا)، مال که؟کيشيم، از مرغان دريايی.

گ

گول‌چيره، گل‌چهره.
گول‌ناز، نوعی گل، گلی که نازنين و زيباست.
گِئسه، گيسو.
گِئشه، عروس. [عروسک نيز]
گيلا، مخفف گيلان، گيل (دختر)
گيلار، از انواع مرغان دريايی.
گيلان، گيلانگيلان‌تاج، تاج سر گيلان.
گيلان‌دخت، دختر گيلان.
گيل‌سو (گيلی‌سو)، روشنايی گيل (دختر)
گيلی، دختر گيلک.
گيل‌يار (گيلی‌يار)، يار گيل، همسر گيل.

ل

ليجار، نيزار، محل رويش نی.
ليرو، گلی زردرنگ با ساقه بلند و بسيار معطر (اشکورات)

م

مارخو، دوست‌دار مادر، متکی به مادر.
ماسو، روشنايی ماه.
مانگه‌ديم، ماه‌رو، ماه‌رخمرجانی، گل مريم.
مرخه، دانه‌ها و مهره‌های رنگی و تزيينی.
مريم‌گوله، گل مريم.
منگه‌تاو، مهتاب.
مورجانه، جوانه.
مورواری، مرواريد.
ميجام، اسم تاريخی، زن ماکان (به روايت ابن‌اسفنديار)
ميجان، جان من.
ميجنک، مژگان.
ميجی، مژگان.
ميشيم، بنفشه وحشی.
مليجه، گنجشک.

ن

نأجه، آرزو.
نازِگول، نازگلنسا (نسو)، جنگل هميشه سايه، سمت رو به سايه. [Nasaa يا Nasum در لغت به معنی جهت جغرافيايی حنوب می‌باشد.]
نوشْکْ، از پرنده‌گان کناره مرداب و نيزار.
نيلو، اسم مکان، اشکورات.
نيناکی، مردمک چشم.
نينای، عروسک.

و

وارن‌بو، از گياهان معطر و دارويی، بادرنگ‌بويه.
وارش، باران.
واهيلا، بی‌قرار، بی‌تاب، رسوا.
وسمار، مادر (دختر) بس است. آخرين دختر باشد.
ووشه، خوشه.
وزگه، جوانه.

ه

هَرای، گريه، فغان.
هيلَک، تکمه‌های فلزی که زن‌ها به پيراهن خود می‌دوزند.

ی

ياکند، اسم تاريخی، دختر فرخان کوچک (به روايت ابن اسفنديار)
يالمَند، تيرکمان، قوس قزح.

منبع:
www.varg.ir

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید