كيست كه بنمايدم راه خرابات را
تا بدهم مزد او حاصل طاعات را
لذت ساقي و مي ذوق خرابات عشق
چاشني از دل برد تقوي و طامات را
كاش دهندم بهشت عاريتم زاهدان
تا به گرو كردمي وجه خرابات را
زهد و عبادت بسي،بود مرا ليك من
دادم و بردم نياز زهد و عبادات را
گرچه مرا بيش بود زهد و ورع اين زمان
رانده و كم كرده ام فضل و كرامات را
دم مزن و ترك كن بهر دل شمس دين
وعظ و اشارات را لفظ و عبارات را
مولانا