نمایش پست تنها
  #13  
قدیمی 02-28-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ببین من چقدر سعی کرده ام

تز : این یک بازی سه نفره است .
در این بازی شوهر معمولا مصمم است زنش را طلاق بدهد . هر چند خودش با فریادهای اعتراض آمیز منکر آن باشد . اما زن با صمیمیت بیشتر ،علاقه به حفظ ادامه ی زندگی زناشویی دارد .

شوهر با حالتی اعتراض آمیز همراه زن نزد درمانگر می رود و فقط آن اندازه حرف می زند که به زنش نشان دهد قصد همکاری دارد و معمولا نوع ملایمی از " روانپزشکی " یا " دادگاه " را بازی می کند . به مرور او در برابر درمانگر به طور فزاینده ای حالت شبه تسلیم توام با آزردگی نشان می دهد یا گستاخانه با زن به مشاجره می پردازد ، اگر چه در خانه هم ،اگر چه در ابتدا " تفاهم " و خویشتنداری بیشتری نشان می دهد ،سرانجام رفتارش بدتر از گذشته می شود .

پس از یک ،یا پنج ،یا ده دیدار با درمانگر ،که بستگی به میزان مهارت درمانگر دارد ، دیگر شوهر نمی آید و در به ماهیگیری یا شکار ( سرگرمی برای خود می تراشد ) می رود . بعد زن مجبور می شود تقاضای طلاق کند .

حالا شوهر مثلا هیچ تقصیری ندارد – چون زنش است که دست به اقدام زده ،حال آن که او با مراجعه به درمانگر توانسته حسن نیت خود را به اثبات برساند و در وضع مناسبی است که به وکیل ،قاضی ، دوست و یا تمام خویشاوندان بگوید :" ببینید من چقدر سعی کرده ام !" .




آنتی تز : زن و شوهر با هم نزد روانپزشک می روند . اگر معلوم شود فقط یکی از آنها – فرضا شوهر – به وضح دست به بازی زده ،او را به حال خود می گذاریم و دیگری را برای روان درمانی خصوصی می پذیریم .

زیرا عوارض نشان می دهد که شوهر هنوز برای درمان آمادگی ندارد .در آینده او هنوز می تواند زنش را طلاق بدهد . با این تفاوت که مجبور خواهد شد وضعیت علاقمندی و تلاش ظاهری اش را در حفظ ازدواج کنار بگذارد .

اگر لازم شد ،زن می تواند خودش مراحل طلاق را شروع کند و وضعیت او نیز بهبود خواهد یافت ،چون او نیز سعی اش را کرده است . نتیجه ی مطلوب آن است که شوهر بازی خود را قطع کند ،به حالت نومیدی بیفتد ،و با انگیزش واقعی در جای دیگری شروع به دریافت معالجه کند .


این بازی در شکل روزمره اش به آسانی در بچه ها نیز مشاهده می شود که به طور دو نفره با یکی از والدین خود بازی می کنند و به یکی از دو وضعیت زیر صورت می گیرد :" من نمی توانم " یا " من بی تقصیرم ". بچه سعی می کند کاری را انجام دهد ،اما خراب می کند ،یا موفق نمی شود .اگر "ناتوان باشد " پدر و مادر مجبورند کاررا برایش انجام دهند .

اگر " بی تقصیر" باشد ،پدر و مادر دلیل منطقی ندارند که تنبیهش کنند . این رفتار عناصر بازی را آشکار می سازد . پدر و مادر لازم است در بدو امردو چیز را درک کنند : اول ،کدام یک از آنها این بازی را به بچه یاد داده اند ،دوم ، انها برای تداوم بخشیدن به آن چه می کنند .



نوعی وخیم از این بازی که عواقبی به مراتب وخیم تر از صورت اصلی آن دارد این است که مرد از یک بیماری درونی ( مثل معده درد _ قلب درد ) رنج می برد و آن را بهانه قرار می دهد ودست به بازی " ببین من چقدر سعی کردم " می زند .که با توجه به میزان و درجه بیماری و جدیت بیماری عواقب آن تعیین می شود .


الف )نوع درجه یک

مرد به زن و دوستانش اعلام می کند که زخم معده دارد . همچنین خاطر نشان می سازد که می خواهد کماکان به کارش ادامه دهد . همه او را تحسین می کنند . شاید شخص در این شرایط دردناک حق دارد به جبران رنجی که می کشد تا حدی خود نمایی کند .

می توان به او اجازه داد که گاهی از اجرای بازی " چوب زیر بغل " طفره برود و به خاطر عهده دار بودن بار سنگین مسئولیت ها می توان را شایسته ی پاداش دانست . در این مورد پاسخ مودبانه به " ببین من چقدر سعی می کنم " چنین است :" بله ،ما همه فداکاری و حس آگاهی تو را تحسین می کنیم . "



ب)نوع درجه ی دو

در این نوع مرد بیماری زخم معده ی خطرناکی دارد ،ولی این راز را از خانواده و دوستانش مخفی نگه می دارد . سخت تز از همیشه به کار و فعالیت خودادامه می دهد و بالاخره روزی وسط کار از پا در می افتد و او را بیهوش به بیمارستان می برند .

وقتی زنش را خبر می کنند ،بلافاصله پیام ناگفته ی شوهر به او می رسد : " دیدی من چقدر سعی کردم ..." او اکنون باید شوهرش را بیشتر از همیشه تحسین کند و از هر چه در گذشته درباره ی او بد گفته و یا کرده احساس تاسف و ندامت کند . به عبارت دیگر ،او حالا باید شوهرش را دوست داشته باشد ،حال آن که تلاش های گذشته ی او به خاطر کسب این عشق شکست خورده بوده .

بدبختانه در نظر شوهر ،این ابراز محبت و همدردی کنونی زنش بیشتر منبعث از گناه است تا از عشق واقعی . زن ممکن است در باطن از شوهرش نفرت داشته باشد ،چرا که او باعث تحریک احساس ترحم و محبت وی شده است .



ج)نوع درجه سوم

مرد شریرانه و نفرت انگیز تر از آنچه در فوق توصیف شد اقدام به خود کشی می کند و زخم معده ای که پنهان نگه داشته شده بود به ترویج توسعه پیدا می کند و تبدیل به سرطان می شود و یک روززن ،که اصلا از بیماری شوهر اطلاعی ندارد ،در حمام را بازمی کند و شوهرش را بی جان می یابد .مفهوم یادداشت به روشنی چنین است :" دیدی چقدر سعی کردم !" و اگر چنین واقعه ای دوبار برای یک زن اتفاق افتد آن وقت نوبت اوست که بفهمد چه بازی هایی کرده است .
__________________

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید