برهوتِ بی کسی
یعنی همین جا
جایی که من
جایی که شما ایستاده اید
یعنی کشمکشِ بین مرز نبودن و خواهش بودن
تنهایی
یعنی تخت خوابهای خسته
یعنی خودت در آغوش خودت با یک بال شکسته
باید دست برداریم
از انتظار
از حسرت جاده ها
از چشمهای همیشه به راه
از فکر رفتهها یی که باز نمیگردند
در سرزمینی که هر طرفش خورشیدی غروب میکند
هیچ فردایی
تکرار میکنم
هیچ فردایی
روز موعود نیست...
نیکی فیروزکوهی