نمایش پست تنها
  #288  
قدیمی 04-21-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض احیای دید با پیوند سلول های حساس به نور

احیای دید با پیوند سلول های حساس به نور


تهران- دانشمندان انگلیسی موفق شدند دید یك موش نابینا را با پیوند سلول های حساس به نور احیا كنند.





به گزارش ساینس دیلی، این كار در واقع یك گام به سوی ارائه درمان جدیدی برای بیماران مبتلا به بیماری های چشمی حادتر شونده است.

دانشمندان در موسسه چشم پزشكی دانشگاه كالج لندن، سلول های حساس به نور را از موش های جوان سالم به طور مستقیم به شبكیه موش های بالغ كه مبتلا به شب كوری بودند، تزریق كردند.

نتایج این تحقیقات در نشریه نیچرمنتشر شده است.

سلول های پیوند زده شده در واقع سلول های گیرنده نور میله ای نابالغ بودند كه به ویژه برای دیدن در تاریكی بسیار مهم ضروری اند.

پس از چهار تا شش هفته، از هر شش سلول پیوندی ، یك سلول ارتباطات لازم برای شكل گیری انتقال دید به مغز را ایجاد كرد.

محققان، دید موش های درمان شده را در یك مارپیچ كم نوردرمحیط آب آزمایش كردند.

موش هایی كه سلول های میله ای دریافت كرده بودند توانایی دید درمحیط كم نور و خروج از آب را داشتند.

این در حالی است كه موش های پیوند نشده موفق به این كار نشدند.

پروفسور'روبین علی' مجری این تحقیقات گفت: برای نخستین بار نشان دادیم ، پیوند سلول های گیرنده نور می تواند به طورموفقیت آمیزی با مدارهای شبكیه تلفیق شده و دید را بهبود بخشد.

وی ابراز امیدواری كرد به زودی بتوان این موفقیت را با سلول های گیرنده نور به دست آمده از سلول های بنیادی جنینی و در نهایت برای آزمایش های انسانی تكرار كرد.

دو نوع سلول گیرنده نور در چشم وجود دارد. میله ای و مخروطی. پیوند سلول های گیرنده نور مخروطی كه برای دید انسان و كارهایی مانند مطالعه ضروری اند، بسیار دشوار است.

دانشمندان قصد دارند سلول های گیرنده نور به دست آمده از سلول های بنیادی جنینی را نیز مورد آزمایش قرار دهند. پروفسور علی می گوید این خط سلول ها در حال حاضر وجود دارد اما هنوز كارایی آنها هنگام پیوند مشخص نیست.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید