نمایش پست تنها
  #22  
قدیمی 04-08-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نقد شعر زمستان اخوان

جمع نماد و واقعیت‌


شعر یک ساختار نمادین دارد، یعنی شاعر، زمستان و متعلقات آن را نمادی دانسته است از یک سلسله حقایق اجتماعی و سیاسی‌. مصداق این نماد، در این جا برای ما چندان قابل بحث نیست‌. آنچه مهم است‌، این است که شعر در صورت ظاهری ـ بدون در نظرداشت معانی باطنی ـ هم کاملاً یک سیر منطقی دارد، به‌گونه‌ای که می‌توان آن را توصیفی کامل از یک زمستان واقعی دانست‌. به بیان دیگر، این شعر هم در بستره واقعی خود معنی می‌گیرد و هم در شکل نمادین‌.
حفظ توأم نماد و واقعیت‌، کاری است دشوار و البته یکی از رموز توفیق یک شعر.

بسیاری از شعرهای خوب و ماندگار فارسی‌، این خاصیت را دارند، که من دوست می‌دارم در این میان به «آی آدمها»ی نیما یوشیج‌ ، «آب‌» سهراب سپهری و «حیاط خانه ما تنهاست‌» فروغ فرخ‌زاد اشاره کنم‌. در ادبیات کهن ما، شعر حافظ غالباً این خاصیت را دارد و همین از دلایل قوت آن است‌. ببینید این بیت را که هم مصداق واقعی دارد و هم مصداق نمادین‌.

هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست‌
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست‌


در زمستان اخوان ثالث نیز با خاطرجمعی تمام‌، می‌توان مدعی شد که شاعر یک زمستان واقعی را توصیف می‌کند و نیز با جرأت می‌توان گفت که در پشت این واقعیت‌، یک حقیقت دیگر نهفته است‌. جالب است که شاعر در هیچ جای شعر، به این نکته تصریح نمی‌کند و این قضاوت را به ما می‌گذارد. شعر «کتیبه‌» از او نیز همین خاصیت را دارد و این چیزی است که مثلاً در «قصه شهر سنگستان‌» نمی‌توان یافت‌. در آن جا شاعر به معنی ضمنی اثر خویش‌، تصریح کرده است‌.

گردآوری مصالح و ابزار بیانی‌

اما این توصیف عینی و واقعی‌، میسر نشده است‌، مگر با تلاش شاعر برای گردآوری هر آنچه در توصیفی از زمستان به کارش می‌آمده است‌. تاریک و غبارآلود بودن راه‌، نفسی که ابر می‌شود، به‌ هم خوردن دندان ها، بلورهای یخ آویزان از درخت ها، لغزنده بودن مسیر، در جیب بودن دست ها، سرخ شدن گوش ها، همه جلوه‌های زمستان است‌. شاعر کوشیده است هرآنچه را در زمستان قابل مشاهده است‌، در این شعر گردآورد. این یک موضوع مهم است که شاعر به تناسب فضایی که ایجاد می‌کند، همه مصالح و ابزار کارش را فراهم کند، در زوایا و جلوه‌های گوناگون موضوع کارش خیره و دقیق شود و بکوشد که از هر یک از این جلوه‌ها بهره‌ای هنری بگیرد.

تخیّل ابتکاری و شفّاف‌

شعر «زمستان‌» فضایی تازه دارد. شاعر از چیزی سخن می‌گوید که در گنجینه شعر کهن ما کمتر نمونه دارد. جالب این است که اخوان‌، دو شعر نیمایی جدّی دربارة فصل ها دارد. یکی درباره پاییز است (باغ من‌) و دیگری درباره زمستان (شعر حاضر). چرا شاعر توصیفی از بهار ارائه نمی‌کند؟ شاید چون دیگر شیره این موضوع کشیده شده است و کمتر می‌توان در این موضوع حرف تازه‌ای گفت‌.ولی زمستان‌، موضوعی است نسبتاً دست‌نخورده و این خود به قدرت شاعر در تصویرگری‌، می‌افزاید.

ملاحظه می‌ کنید که سراینده در این شعر، می‌کوشد یک فضای اختصاصی ایجاد کند و این‌، خود امکان کشف های تصویری را فراهم می‌آورد. می‌پذیرم که اخوان شاعری بسیار تصویرساز نیست‌، ولی با این هم چون به فضاهای خاص می‌گراید، از آن ها تصویرهایی تازه استخراج می‌کند. تصویرهای شعر اخوان اندک‌اند، ولی غالباً شفّاف و عینی و حاصل کشف شاعر.

در این شعر نیز در هیچ جایی شاعر تصویرهایی ذهنی‌، کلّی و متزاحم نیاورده است‌. کوشیده ‌است در جلوه‌های ملموس فصل زمستان خیره شود و با بیان هنری آن ها، شعر را عینیت تمام ببخشد. بر هم خوردن دندان را صحبت سرما و دندان دانستن‌، یک مجاز زیباست و در عین حال‌، بسیار عینی و ملموس‌. همین‌گونه است تشبیه درختان زمستان به اسکلت های بلورآجین و تشبیه سرخی شفق به گوش سرما برده‌.

یک نکته جالب و قابل یاد کرد در اینجا، تشبیه «شخص لرزان‌» به «موج‌» است‌. چرا شاعر نگفته است «میهمان سال و ماهت پشت در چون بید می‌لرزد»؟ شاید از آن روی که لرزیدن بید به سبب تکرار بسیارش در زبان محاوره‌، دیگر نقش تصویری‌اش را از دست داده و به واقع به یک هنجار بدل شده است‌. این قضیه بسیار اتفاق می‌افتد که یک تشبیه قوی‌، بر اثر تکرار بسیار، خاصیت القایی خود را می‌بازد و چه بسا یک تشبیه نه‌چندان قوی ولی تازه‌، تأثیر بیشتری از آن دارد. وقتی بگویند «او مثل بید می‌لرزد» ما شاید دیگر یک بید لرزان را در ذهن مجسّم نکنیم‌، ولی اگر بگویند «او مثل موج می‌لرزد» این تجسّم زودتر رخ می‌دهد.



...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید