نمایش پست تنها
  #23  
قدیمی 04-08-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نقد شعر زمستان اخوان

رعایت ظرایف بلاغی


شعر زمستان‌، جدا از بدایعی که در اجزایش می‌توان یافت‌، در کلیّت نیز ساختاری جذاب و گیرا دارد. شروعش بسیار غافلگیرکننده است‌. «سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت‌.» و این‌، بلافاصله ذهن مخاطب را درگیر می‌کند که «به‌راستی چرا سلام را پاسخ نمی‌گویند؟» در این جا فضا کاملاً مه‌آلوده است‌. هنوز نمی‌دانیم حکایت چیست‌. با «سرها در گریبان است‌.» و عبارت های بعدی‌، فضا به تدریج روشن می‌شود و این روشنی‌، در آخرین مصراع شعر، به نهایت می‌رسد. به واقع شاعر کلمه «زمستان‌» را به عنوان آخرین تیر تیرکش‌، در آخرین مصراع شعر نهاده است و تا آنجا، خواننده را به دنبال خویش می‌کشد.


از این که بگذریم‌، موقعیت کلمات و ارتباط آن ها با هم‌، در بسیاری از جملات‌، سنجیده و حساب‌شده است‌. شعر با کلمه «سلام‌» شروع می‌شود و این خود خالی از ظرافتی نیست‌. شاعر نمی‌گوید «سلامت را پاسخ نمی‌گویند»، بلکه فعل «نمی‌خواهند پاسخ گفت‌» را به کار می‌برد که علاوه بر باستانگرایی‌، از تعمّد اشخاص در پاسخ‌نگفتن حکایت می‌کند. همین گونه است کاربرد «دید نتواند» به جای «نمی‌بیند» که در اولی نوعی اجبار نهفته است و در دومی نوعی اختیار.


تعبیر «دمت گرم‌» بعد از یاد کرد سردی هوا، یک انتخاب آگاهانه است‌. شاعر قصد تحسین و تحبیب دارد، ولی از میان عبارت های گوناگونی که این معنی را می‌رسانند، همان را برمی‌گزیند که در آن‌، یک «گرم‌» نهفته است و به نوعی می‌تواند با آن سرما مقابله کند.


شعر با جملاتی طولانی و تفصیلی شروع می‌شود و شاعر در آن ها می ‌کوشد همه چیز را با جزئیات تمام توصیف کند. ولی جملات در آخرین سطرهای شعر، به طرزی شتاب‌آلود کوتاه می‌شوند و این خود می‌تواند استیصال آدمی را تصویر کند که به خاطر هوای سرد و بیرون در ماندن‌، دیگر حوصله اطناب ندارد و سخت به اجمال می‌گراید.


با آن چه گفته شد، شعر «زمستان‌» را می‌توان گنجینه‌ای از هنرمندی ها و هنرنمایی های شاعرانه دانست‌. در این شعر سه‌صفحه‌ای‌، آن ‌قدر ظرافت جمع شده است که در بسیار کتابهای شعر از دیگر شاعران جمع نمی‌شود; و این ها برای یک شاعر جوان امروز، آموزنده و راه گشاست‌. فراموش نکنیم که اخوان ثالث این شعر را در 28 سالگی سروده است و این می‌تواند برای ما معنایی خاص داشته باشد. به راستی شاعران زیر سی سال امروز، تا چه مایه بر این ظرافت ها و هنرمندی ها وقوف دارند و آن ها را در شعرشان به کار می‌بندند؟







به قلم محمد کاظم کاظمی
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید