برادر را بحای برادر نمی کشند:
گناه کسی را به پای دیگری نمی گذارند،حساب حساب ،کاکا برادر.
برای آدم بدبخت از در و دیوار می بارد:
همانند:بخت چون برگردد پالوده دندان می شکند.
برای خالی نبودن عریضه:
اضافه بر آنچه انتظار می رفته کار انجام دادن،افزودن تعارفات.
برای شیطان هم پاپوش می دوزد:
آدم حیله گرو خطر ناکی است که برای هر کسی می تواند کلکی سوار کند.
برای کسی بمیر که برایت تب کند:
به کسی محبت و نیکی کن که ارزش آن را بداند.
برای لای جرز خوبه:
آدمی است که از دستش هیچ کاری بر نمی آید و به درد زنده بودن هم نمی خورد.
برای یک بی نماز در مسجد رانمی بندند:
اگر کسی کار زشتی کرده است چرا دیگران به آتش او بسوزند.
بر عکس نهند نام زنگی کافور:
گذاشتن نام نا متناسبی بر روی کسی یا چیزی.
برف پیری بر سر کسی نشستن:
کنایه از پیری و سپیدشدن موی سر می باشد.
به زلف یار برخوردن:
زود از حرف کسی رنجیدن،از کمترین شوخی کسی ناراحت شدن.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )